اساسی دارم به میبازم به غرورت هر روز

نگفتم بمون تا بشه خواهشا برگردی

اساسی دارم عذاب دردِ تنهایی رو

توو هیاهوی نبودنت میکشم برگردی

جلو چشمام تک تک عکساتو ردیف کردم

با نبودنت تبانی شده برگردی

اساسی پیر شدم تو پیچو خم تقدیرت

رنگ روزام مثل شب ساکته تا برگردی

چشامو میبندم باز میکنم نیستی

باورم شده پشتِ فاصله جا موندم

خونه پُر شده از عطرو بوی رفتنت

من توو سلول تنهایی جا موندم

من توو سلول تنهایی جا موندم

هرجا میرم جای خالیت شده یه سایه برام

دیگه پشت سر من مثل سابق نیستی

توو سکوتم واسه برگشتن تو داد زدم

نشنیدی تو حق حقمو اینه موافق نیستی

بی تو شعله میکشه قامتِ این تنهایی

منو خاکستر عشقی که داره دود میشه

هنوزم فکر میکنم پشت سر ثانیه ها

سمت هر راهی که میرم به تو محدود میشه

چشامو میبندم باز میکنم نیستی

باورم شده پشت فاصله جا موندم

خونه پُر شده از عطر و بوی رفتنت

من توو سلول تنهایی جا موندم

من توو سلول تنهایی جا موندم