نیم قرن غفلت در ترسیم «الگویی» که برای همیشه تاریخ بشریت جاودان و قابل استفاده است – اخبار سینمای ایران و جهان
سینماپرس: میتوان «علی علیهالسلام» را به عنوان «الگو» و «اسوه» با خود داشته باشیم، مشروط بر اینکه سیره «علی علیهالسلام» و رفتار «علی علیهالسلام» را مثل سرمشق مورد توجه قرار دهیم. سرمشقی که متاسفانه در تولیدات فرهنگی و بالاخص فیلمها و سریالهای تولید شده در طی یک دهه اخیر، حتی از کوچکترین انعکاس و بازنمایی برای عموم جامعه مسلمان ایران برخوردار نبوده است!
حسین پورقادری/ «علی علیهالسلام» شخصیتی نه تنها بینظیر در طول «تاریخ اسلام» ؛ بلکه شخصیتی بینظیر در طول «تاریخ بشریت» است. شخصیتی با ویژگیهای مادی و معنوی خاص که تا به حال از هیچ همانندی برخوردار نبوده و همچون گوهری بیبدیل همواره تاریخ درخشیده است و همانند یک قلهی مرتفع هم برای «حاکم اسلامی» و «حکومت اسلامی» و هم برای هر «فرد مسلمان» از قابلیت الگوبرداری برخوردار میباشد و در این راستا بدیهی است که برای کسانی که خود را «شیعه علی علیهالسلام» میخوانند و میدانند، کسب شناخت و معرفت نسبت به شخصیت «امام علی علیه السلام» یک فریضه است و نباید در انجام آن غفلت روا دارند، که هر نوع قصور و مسامحه در این امر، زیانهایی چون از دست دادن فیض شناخت و آگاهی نسبت به کسی را به همراه دارد که حتی بیگانگان در مقام والای او به شگفتی افتادند و سر به خضوع فرود آوردند. شخصیتی که به خوبی میتواند نیاز بشریت در هر عصر و زمانی را به «الگو» مرتفع سازد. زیرا ما احتیاج به «الگو» داریم، احتیاج به «اسوه» داریم، پس با این نظر به «علی علیهالسلام» میتوان به مرور چند نکته پرداخت:
۱/ درباره «علی علیهالسلام» سخن زیاد گفته شده است، لکن همهی حقیقت هنوز گفته نشده است. آنچه از فضائل «علی علیهالسلام» تاکنون بر زبانها و قلمها جاری شده است، همهی فضائل «علی علیهالسلام» نیست، بخشی از آن است. از قول «پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله» نقل شده است که فرمودند «برادرم علی، فضائلی دارد که قابل شمارش نیست» ، یعنی انسانها قادر نیستند این فضائل را بشمرند؛ یعنی فوق درک و عقل و فهم بشر معمولی است؛ این «علی علیهالسلام» است. شخصیتی که نه تنها در طول ۱۴۰۰ سال گذشته به نحو شایستهای تبیین نگشته؛ بلکه حتی در طی نیم قرن اخیر و با وجود استقرار «حاکمیت نظام جمهوری اسلامی» همچنان در عرصه تولیدات فرهنگی و هنری کشور مورد غفلت واقع گردیده و جز تعدادی اثار انگشتشمار، عملا با هیچ پرداخت مناسبی همراه نشده است.
۲/ «علی علیهالسلام» مثال عالی «تربیت اسلامی» است. هم دوران «سربازی» و «مجاهدت» را گذرانده است، هم دوران «غربت» را گذرانده است، هم دوران «حکومت» و «زمامداری» را گذرانده است. هر کدام از اینها مشتمل بر درسهای فراوانی برای یکایک انسانها و در مجموع «امت اسلام» است. درسهایی که اگر هر جامعهای به آنها عمل کند، صراط مستقیمِ هدایت و تکامل و تعالی در مقابل آن جامعه باز خواهد شد. اما متاسفانه این درسها جز مواردی اندک، هیچگاه با «زبان هنر» روایت نگردیده است و مشخصا در تولیدات فیلم و سریال و تئاتر ایران اسلامی حتی از حداقل جایگاه برخوردار نمیباشد.
۲/ «علی علیهالسلام» در هر عصر و زمانی و در همهی دورانهای زندگی میتواند برای تمامی انسانها، فارغ از ملیت و نژاد و … به عنوان «اسوه» و «الگو» مورد توجه قرار گیرد. در این میان نوجوانهای دهساله و دوازدهساله و سیزده چهاردهساله میتوانند به «علی علیهالسلام» اقتدا کنند؛ او را الگوی خودشان قرار بدهند. چرا؟ چون او در ده یازدهسالگی، اول کسی بود که اسلام را شناخت و پذیرفت و به دنبال پیغمبر راه افتاد. این، خیلی مهم است. یک کودک ده یازدهساله حقیقت را در میان آن همه دشمنی و انکار بشناسد و پای آن بایستد و برای آن سر از پا نشناسد. جوانهای بیستساله و بیستودوساله و بیستوپنجساله میتوانند امیر «علی علیهالسلام» را الگوی خودشان قرار بدهند؛ چرا؟ چون او کسی بود که در بیست و سهسالگی و در زمانی که پیغمبر اکرم در آن زمان از مکه به مدینه هجرت فرمود، مهمترین بار این هجرت بزرگ را بر دوش گرفت و پیامبر عزیزترین شخصیتهای خاندانش یعنی «فواطم» را به او سپرد تا با خودش از مکه به مدینه بیاورد؛ وکالت خودش را در مکه به او داد که امانتهای مردم را بدهد، قرضهای پیغمبر را ادا کند، طلبهای او را جمعآوری کند و در مدینه به پیامبر ملحق شود. شب هم که بنا بود بریزند در آن خانه و پیغمبر را با شمشیرهاشان قطعه قطعه کنند، او بود که حاضر شد جای پیغمبر بخوابد؛ خود را در معرض این خطر قرار بدهد. همچنین وقتی پیغمبر در مدینه حکومت تشکیل داد، امیرالمؤمنین شد سرباز درجهی یک پیغمبر در تمام این ده ساله؛ از بیستوسه سالگی تا سیوسه سالگی. هر جا پیغمبر مسئله یا مشکلی داشت، «علی علیهالسلام» اول کسی بود که آنجا در کنار پیغمبر و برای دفاع از حقیقت پیغمبر حاضر بود. در جنگها پیشروِ جنگ، او بود؛ در گرههای مشکل و باز نشدنیِ جنگهای پیغمبر، شمشیر او گرهگشا بود. هرجا همه عقب مینشستند، او جان خود را کف دست میگرفت و میرفت جلو. هیچ چیز هم برای خود نخواست؛ یکسره در راه خدا و برای خدا و در خدمت پیغمبر بود. همچنین وقتی پیغمبر که از دنیا رفت، «علی علیهالسلام» حق خلافت را متعلق به خودش میدانست؛ برای این کار اقدام هم کرد، حرف هم زد، ابلاغ دعوت هم کرد؛ بعد که دید نمیشود، بعد که دید اگر او وارد میدان شود و کار دعوت به خود را ادامه دهد، اجتماع مسلمانان از هم میپاشد، کنار کشید. بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعهی اسلامی و برقراری حکومت اسلامی از حق خود که آن را برای خود مسلّم میدانست هیچ نگفت. بعد که بیستوپنج سال گذشت و «علی علیهالسلام» یک مرد پنجاه و هفت هشت ساله در سنین میانسالی بود، مردم آمدند اصرار کردند، التماس کردند، گفتند باید بیایی، باید قبول کنی، دست برنمیداریم؛ «علی علیهالسلام» ، اول قبول نمیکرد، بعد وقتی دید که از همه جای دنیای اسلام خیلی از مردم آمدهاند و اصرار میکنند از مصر، از عراق، از خود مدینه؛ بزرگان، مهاجرین، انصار و میگویند «یا علی! غیر از تو هیچ کس نیست که بتواند این جامعه را اداره کند و این مشکلات را حل کند»، گفت خیلی خوب، قبول میکنم؛ و قبول کرد. از لحظهای که این مسئولیت را قبول کرد، تا لحظهای که فرق مبارکش در محراب عبادت شکافته شد، یک روز و یک ساعت از مطالبهی آن حقی و حقیقتی که اسلام به خاطر او بنا شده بود، دست برنداشت؛ نه رودربایستی، نه مجامله، نه ملاحظه، نه ترس، نه ضعف، مانع او نشد. اینها شوخی است!؟ اینها آسان است!؟ اینهاست که یک انسان را اینجور بر قلهی آفرینش بنیبشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد.
۴/ قطعا هیچ انسانی نمیتواند مثل «علی علیهالسلام» زندگی کند و مانند او عمل کند. خود آن حضرت به حکّام و وُلات و استاندارهای خودش فرمود «اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک» اینجور که من دارم عمل میکنم، شماها قادر نیستید اینجوری عمل کنید. اما این به معنی عدم الگو گیری از آن حضرت نیست و هر انسان برای تعالی خود بایستی چشمانداز و قلّهای به نام «علی علیهالسلام» را برای خود تعریف کند؛ قلّهای که هدف است و باید به سمت آن قلّه حرکت کنیم. قلهای دربرگیرنده صفات «علی علیهالسلام» که هر انسان لازم است تا بهقدر و سع و به قدر توان خود در جهت رسیدن به این قله حرکت کند و در عین حال مراقبت نماید که در جهت عکس حرکت نکند.
۵/ پُرواضح است که میتوان «علی علیهالسلام» به عنوان «الگو» و «اسوه» با خود داشته باشیم و ایشان را پیشاپیش حرکت خود و پیش روی خود قرار دهیم، مشروط بر اینکه سیره «علی علیهالسلام» و رفتار «علی علیهالسلام» را مثل سرمشق مورد توجه قرار دهیم. سرمشقی که متاسفانه نه تنها در هیچ یک از تولیدات فرهنگی و بالاخص فیلمها و سریالهای تولید شده در طی یک دهه اخیر، حتی از کوچکترین انعکاس و بازنمایی برای عموم جامعه مسلمان ایران برخوردار نبوده؛ بلکه حتی در اکثریت قریب به اتفاق تولیدات حمایت شده توسط نهادهای حاکمیتی و برخوردار از منابع و بودجه «بیتالمال» نیز به آن توجه نشده است و به علت عدم دغدغه و یا فهم لازم «مدیران فرهنگی کشور» خلأ طرح آن با تمرکز بر تولید محصولات «سرگرم کننده» و محور قرار دادن «اوقات فراغت» (Entertainment) پوشانده شده است.
۶/ سالروز ولادت «علی علیهالسلام» فرصت خوبی برای بازنگری در عرصه تولیدات فرهنگی و هنری کشور است. عرصهای که حالا با مرور بیش از ۴۶ سال از پیروزی «انقلاب اسلامی» میتوان به جای خالی ترسیم الگوواره «علی علیهالسلام» در آن نگریست و به وضوح حجم گستردهای از تولیداتی را مشاهده کرد که با وجود استقرار «حاکمیت نظام جمهوری اسلامی» اساسا هیچ دغدغهای برای پرداختن به «علی علیهالسلام» ندارند و در این میان عموم مدیران فرهنگی کشور نیز بجای تمرکز بر تولید آثار ماندگار هنری با محوریت ترسیم الگواره «علی علیهالسلام»، تنها به مشتی روخوانی از کلام «علی علیهالسلام» در محافل و جلسات و اجلاسیهها بسنده میکنند و این همه در حالی است که نباید فراموش کنیم که «زمانی نظام اسلامی دچار اختلال واقعی خواهد شد که فراموش کند نماد و سرمشق بزرگی مثل علیبنابیطالب علیهالسّلام دارد». پس در پایان باید همچنان امیدوار بود تا متولیان فرهنگی کشور به خود بیایند و با تغییر اولویتهاف زمینه لازم برای ترسیم و انعکاس الگواره «علی علیهالسلام» در تولیدات فرهنگی و هنری کشور فراهم گردد.