مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

معنی برداشت در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق برداشت در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

برداشت در دانشنامه آزاد فارسی:

برداشت. [ ب َ ] ( مصدر مرخم ) مخفف برداشتن. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه دکاندار یا یکی از دوشریک از نقود حاضر بهر خود برگیرد: شما برداشت کرده اید هزارتومان من پانصد تومان. ( یادداشت مؤلف ). عمل برداشتن قسمتی از چیزی یا سرمایه ای پیش از آنکه هنگام تقسیم آن چیز یا سرمایه برسد مثلاً: فلان شریک از درآمد تجارتخانه تاکنون پانصد ریال برداشت کرده است. || خرج. ( یادداشت مؤلف ). || حاصل. محصول. ( یادداشت مؤلف ). بهره ای که از کشت بدست آید. محصول مزرعه و دیگر املاک و اموال. ( یادداشت مؤلف ). تحصیل. ماحصل : برداشت ما از ده ده خروار است. || عمل برداشتن حاصل. درو کردن. ( یادداشت مؤلف ). درودن و به انبار بردن محصول : برزیگری ( زراعت ) کاشت است و داشت است و برداشت یعنی برزگرخوب باید نیک زرع کند و نیک حفظ و حراست کند سبزه را تا گاه سخت شدن دانه و نیک تواند حصاد و درو کند. ( یادداشت مؤلف ). || درو.( یادداشت مؤلف ). || ارتفاع. ( یادداشت مؤلف ). ارتفاعات. || دخل. بهره برداری. بهره. درآمد. || رفع. مقابل وضع ( نهاد ). ( یادداشت مؤلف ) : و چون بر سفره نشینند خاموش نباشند و ابتدا بنام خدا کنند و چیزی نکنند از نهاد وبرداشت که اصحاب را از آن کراهتی باشد. ( هجویری ).
نهادی که برداشت از خون کند
فرو داشتی بی جگر چون کند.

نظامی.

|| ترفیع. تجلیل. مقابل تنزیل و تذلیل ( فروداشت ). || کوچ. عزیمت. حرکت از جائی. مقابل فرود آمدن :
بر سبزه زار چرخ بزد خیمه خیل روز
چون کاروان شام به برداشت کردساز.

اخسیکتی.

|| ( اصطلاح موسیقی ) نوعی از سازی است. ( آنندراج ). مقابل فروداشت. ( یادداشت مؤلف ). || ابتدای آواز یا ساز. بلند کردن آواز تا منتهای مقصود و فروداشت و پست کردن آن تا حد مقصود :
از پی هر شامگهی چاشتی ست
آخر برداشت فروداشتی ست.

نظامی.

رجوع به نوبت مرتب شود. || آغاز. آغاز سخن. ابتدای کلام. شروع گفتار. ( یادداشت مؤلف ). || تحمل. || صبر. شکیبائی. ( آنندراج ). || سواری. ( غیاث اللغات ).

نوشته معنی برداشت در دیکشنری فارسی چیست؟ اولین بار در انتخاب روز. پدیدار شد.

مطالب مشابه را ببینید!