مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

معنی ایضاح در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق ایضاح در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

ایضاح در دانشنامه آزاد فارسی:

ایضاح. ( ع مص ) ( از «وض ح » ) پیدا گشتن. ( منتهی الارب ). و روشن و آشکار گشتن و پیدا گشتن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پیدا و آشکار کردن. ( منتهی الارب ). هویدا گردیدن. ( مؤید الفضلا ) ( تاج المصادر بیهقی ). آشکار کردن. ( غیاث اللغات ) :
ز پیش خویش بینداز عمده الکتاب
بدست خویش فروشو مسایل ایضاح.

مسعودسعد.

و بتقریر و ایضاح آن حاجت نیفتد. ( کلیله و دمنه ). لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سمر وتحریر حکایت بوده است نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت.( کلیله و دمنه ). || فرزند سپید شدن مرد را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || در علم معانی کلمه ای که دلالت دارد بر طلب شرح چیزی مبهم متعلق بسائل و بعد از ذکر آن مبهم معین باشد و مجمل مبین. مثل این آیه : رب اشرح لی صدری. ( قرآن 25/20 ). و مثل قول منوچهری :
ابر هژبرگون و تماسیح پیل وار
در دست اوست یعنی شمشیر اوست ای.
و نکته در ایضاح بعد الابهام و تبیین بعد از اجمال آن است که واقع در نفوس است و دیگر آنکه الذ است زیرا که وجدان بعد از طلب الذ است از وجدان پیش از طلب. ( از هنجار گفتار صص 133 – 134 ). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

نوشته معنی ایضاح در دیکشنری فارسی چیست؟ اولین بار در انتخاب روز. پدیدار شد.

مطالب مشابه را ببینید!