دلایل اصلی ترس ایرانیها از یادگیری زبان و صحبتکردن
کلمات ناشناخته، ساختار گرامر ناآشنا و تلفظهای خارجی و بیگانه همگی به فرمول ترس مردم از یادگیری زبان جدید اضافه میشوند. اما شاید بتوان استرس و اضطراب از یادگیری زبان خارجی و میل به درست و کامل صحبتکردن را از جمله مهمترین ترسها و دشمنان در راه یادگیری زبانهای خارجی دانست.
ترس از یادگیری زبان خارجی
دکتر مهدی منوچهرزاده، دکترای آموزش زبان انگلیسی در مورد ترس از یادگیری زبان میگوید: با بررسی بیش از ۲۵۰۰ زبانآموز در تابستان ۱۴۰۳، سه عامل اساسی بهعنوان دلایل اصلی ترس ایرانیها از مکالمه به زبان انگلیسی شناسایی شده است. این عوامل، بیشترین نقش را در جلوگیری از پیشرفت زبانآموزان و توانایی آنها در برقراری ارتباط مؤثر داشتند. بررسی این عوامل کلیدی به همراه مثالها و راهکارهای عملی میتواند ما را به درک بهتری از این چالشها و ارائه راهحلهای کاربردی برای رفع آنها کمک کند.
ترس از اشتباه و قضاوتشدن
به گفته دکتر منوچهرزاده، یکی از اصلیترین دلایل در ترس از یادگیری زبان و بهخصوص صحبتکردن به آن زبان، نگرانی از اشتباهکردن و مواجهه با قضاوت دیگران است. بسیاری از زبانآموزان باور دارند که مکالمه به زبان انگلیسی باید کاملاً بیعیبونقص باشد. این تفکر ناشی از فرهنگ آموزشی است که اشتباهات را بهجای فرصتی برای یادگیری، نشانهای از ضعف میداند.
مثلاً فرض کنید دانشجویی در کلاس زبان از پاسخدادن به سؤال معلم خودداری میکند. چون میترسد تلفظ کلمهای مثل “comfortable” را اشتباه بگوید و دیگران بخندند. این در حالی است که حتی افراد بومی زبان نیز گاهی اشتباه میکنند، اما اشتباهات بخشی طبیعی از یادگیری و ارتباط است.
اضطراب ناشی از اشتباهکردن در مکالمه، با مفهوم “اضطراب ارتباطی” مرتبط است که در آن زبانآموز به دلیل نگرانی از ارزیابی منفی دیگران، توانایی خود را در بیان افکار و ایدهها از دست میدهد (MacIntyre & Gardner, ۱۹۹۴). این موضوع بهویژه در کلاسهای گروهی نیز مشهود است؛ جایی که زبانآموزان از ترس قضاوت همکلاسیها یا معلم، از شرکت در مکالمات خودداری میکنند.
کمبود محیطهای واقعی برای تمرین مکالمه
این دکترای آموزش زبان انگلیسی میگوید: زبان انگلیسی در ایران معمولاً در محیطهای آموزشی و تئوری تدریس میشود؛ جایی که تمرکز بر گرامر و ترجمه است، نه بر مکالمه و تعامل روزمره.
بهاینترتیب بسیاری از زبانآموزان هرگز فرصت استفاده از آموختههای خود را در موقعیتهای واقعی پیدا نمیکنند و به همین دلیل هنگام صحبتکردن دچار اضطراب میشوند.
مطالعات نشان میدهند تمرین در محیطهای واقعی، به دلیل فراهمکردن بازخوردهای فوری و تعاملات معنادار، نقش حیاتی در تقویت مهارتهای مکالمه دارد (Ellis, ۲۰۰۳). نداشتن وجود چنین محیطهایی در ایران منجر به کاهش اعتمادبهنفس زبانآموزان و افزایش اضطراب در موقعیتهای واقعی میشود، زیرا آنها مهارتهای شنیداری و گفتاری را در شرایط مشابه با دنیای واقعی تمرین نکردهاند.
بهعنوانمثال، Brown (۲۰۰۷) اشاره میکند که یادگیری زبان زمانی مؤثرتر است که زبانآموزان در معرض مکالمههای واقعی و تعاملی قرار بگیرند، زیرا این شرایط به تقویت حافظه و تسلط زبانی کمک میکند.
یکی از زبانآموزان در تحقیقی کیفی اظهار داشته که پس از چندین سال یادگیری زبان در کلاسهای آموزشی در سفر به یک کشور انگلیسیزبان، حتی قادر به سفارش ساده غذا در یک رستوران نبوده است (یوسفزاده، ۱۴۰۲). این تجربه نشاندهنده نبود فرصتهای عملی برای استفاده از زبان در محیطهای آموزشی ایران است.
تمرکز بر کمالگرایی به جای ارتباط مؤثر
دکتر منوچهرزاده میگوید: کمالگرایی در فرهنگ ایرانی نیز یکی از موانع بزرگ در یادگیری زبان است. بسیاری از زبانآموزان فکر میکنند اگر جملهای را از نظر گرامری کاملاً درست نگویند، ارتباط آنها بیارزش خواهد بود. این دیدگاه باعث میشود آنها حتی در شرایطی که نیاز به صحبت دارند هم سکوت کنند.
کمالگرایی در زبانآموزی میتواند به اضطراب عملکرد منجر شود که به نوبه خود، مانع تعاملات زبانی و پیشرفت یادگیری میشود (Horwitz et al., ۱۹۸۶).
تحقیقات نشان داده است تأکید بیش از حد بر دقت زبانی و اجتناب از اشتباهات، مانع توسعه روانی زبان و ایجاد ارتباط مؤثر میشود (Skehan, ۱۹۹۸).
طبق نظر Brown (۲۰۰۷)، هدف اصلی زبانآموزی، توانایی انتقال پیام است، نه رعایت بینقص قواعد گرامری؛ بنابراین، تمرکز بر ارتباط مؤثر بهجای کمالگرایی، باعث افزایش اعتمادبهنفس زبانآموزان میشود.
به گفته این مدرس زبان انگلیسی در پژوهشی کیفی، یکی از زبانآموزان بیان کرده که هنگام شرکت در یک مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی، باوجود دانستن پاسخها از ترس اشتباه گرامری نتوانسته پاسخ دهد.
اینگونه مثالها نشاندهنده تأثیر منفی کمالگرایی بر عملکرد زبانی است. در مقابل، زبانآموزانی که بر رساندن پیام تأکید دارند، باوجود اشتباهات گرامری، معمولاً ارتباط مؤثرتری برقرار میکنند (Richards & Renandya, ۲۰۰۲).
جمعبندی و نتیجهگیری
دکتر منوچهرزاده نتیجه میگیرد برای غلبه بر این موانع، باید در محیطهای آموزشی به دانشآموزان یاد داده شود
اشتباهکردن طبیعی است و بخشی از یادگیری است.
همچنین محیطهایی برای تمرین مکالمه واقعی ایجاد شود، مانند کلاسهای تعاملی یا گفتوگو با اشخاص بومی.
تأکید بیشتر زبانآموزان و مربیان نیز بر ارتباط مؤثر بهجای کمالگرایی باشد تا زبانآموزان بهجای ترس از اشتباه، به رساندن پیام خود اهمیت دهند.
این سه مورد نهتنها دلایل اصلی هراس ایرانیها از مکالمه هستند؛ بلکه با رفع آنها میتوان مسیر یادگیری زبان را به تجربهای لذتبخش و مؤثر تبدیل کرد.