تن در جدول کلمات + پاسخ دقیق
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق تن در جدول کلمات را پیدا خواهید کرد.
جواب صحیح این سوال در این قسمت است:
تن. [ ت َ ] ( اِ ) بدن. ( برهان ) ( فرهنگ فارسی معین ) ( انجمن آرا ). جثه و اندام. ( آنندراج ). بدن و توش و جسد و اندام و قد و قامت. ( ناظم الاطباء ). اوستا، تنو ( جسم ، بدن ). پهلوی ، تن . هندی باستان ، تنو . افغانی ، تن . شغنی ، تنا . گیلکی ویرنی و نطنزی ،تان . سمنانی ، تون . سنگسری و لاسگردی ، تان . سرخه ای ، تن . شهمیرزادی ، تن . اشکاشمی و وخی ، تانه . یودغا، تُنُه . ( حاشیه برهان چ معین )… لطیف ، نازپرور، سیمین ، آزاده ، لاغر، زار، فرسوده ، افسرده ، خاکی ، خوابناک از صفات و حصار، حریر،خار، رشته از تشبیهات اوست. ( آنندراج ) :
چون جامه اشن به تن اندر کند کسی
خواهد ز کردگار به حاجت مراد خویش
گر هست باشگونه مرا جامه ای بزرگ
بنهاده ام دعای ترا بنده وار پیش.
رودکی.
کرا بخت و شمشیر و دینار باشد
و بالا وتن تهم و نسبت کیانی.
دقیقی.
دریغ من که مرا مرگ و زندگانی تلخ
که دل تبست و تباه است و تن تباه و تبست.
آغاجی.
می تند گرد سرای و در تو غنده کنون
باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان.
کسائی.
تنی درست و هم قوت بادروزه فرا [ کذا ]
که به ز منت و بیغاره کوثر و تسنیم.
کسائی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
گفت سالار قوی باید به پروان اندرون
زانکه در کشور بود لشکر تن و سالار سر.
میزبانی بخاری.
گنده و بی قیمت و دون و حقیر
ریش همه گوه و تنش پرکلخج .
عماره ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
گنده و قلتبان و دون و پلید
ریش خردم و جمله تنش کلخج.
عماره ( ایضاً ).
تو نزد همه کس چو ماکیانی
اکنون تن خود را خروس کردی.
عماره ( ایضاً ).
وزین لشکر من فزون از شمار
بریده سران و تن افکنده خوار.
فردوسی.
تن بی سران و سر بی تنان
سواران چو پیلان و کف افکنان.
فردوسی.
وز انسوی رستم چو شیر ژیان
بپوشید تن را به ببر بیان.
فردوسی.
تنش زشت و بینی کژ و روی زرد
بداندیش و کوتاه و دل پر ز درد.
فردوسی.
فکند آن تن شاهزاده به خاک
به چنگال کردش جگرگاه چاک.
فردوسی.
سوزن زرین شده ست و سوزن سیمین بیشتر بخوانید …
نوشته تن در جدول کلمات + پاسخ دقیق اولین بار در انتخاب روز. پدیدار شد.