تفال به حافظ سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳؛ صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست….
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
شرح لغت: نفحه: بوی خوش
تفسیر عرفانی:
۱- خیلی مایلی که از او خبر و اطلاعی پیدا کنی و سرنخی به دست بیاوری. به همین جهت، دنبال این و آن میگردی. در حالی که این نگرانی بی جهت و بی حاصل میباشد. چون وقت مناسب برای این کار نیست. وسایل مورد نظر هنوز کاملاً مهیا و آماده نشده است پس این امر را به موقعیت بهتری حواله کن.
۲- حضرت حافظ در بیت دوم میفرماید:
قسم به جان محبوب. اگر از جانب یار خبری برایم بیاوری به شکرانه آن جان خود را نثار میکنم.
پس دعایی بخوان و نذری کن و همین پنجشنبه به یکی از مشاهد متبرکه برو و زیارت کن که گشایش حاصل شود.
تعبیر غزل:
مدتهاست منتظر خبری از کسی هستی که به او به شدت علاقمندی در حالیکه فکر میکنی او از دنیای دیگری است و بین شما فرسنگها فاصله است و وصال او را بیشتر یک رویا میدانی تا واقعیت. تو با تمام وجود طالب او هستی در حالیکه میاندیشی او هیچ ارزشی برای تو قائل نیست. به خدا توکل کن و برای رسیدن به حاجت خود به او متوسل شو و بدان که صداقت و پایداری تو در عشق گره از مشکلت باز خواهد کرد.