اگر «بصیرت» نباشد … ! – اخبار سینمای ایران و جهان
سینماپرس: اگر جامعهای دچار ضعف و خللی در «بصیرت» خود شود، به همان میزان «قدرت تحلیل» خود را از دست میدهد و این در حالی است که به وضوح هر ضربهای که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف «قدرت تحلیل» بوده است.
فاطمه سادات ناظمی/ پانزده سال است که از «فتنه ۸۸» و دوران هشتماه ایستادگی و دفاع ملت ایران در برابر «جنگ نَرم دشمن» میگذرد. جنگی تمام عیار که نقش اساسی و کارکرد تعیینکننده «بصیرت» را برای همیشه «تاریخ انقلاب اسلامی» به ثبت و ضبط رساند و چرایی تاکید ویژه «امیرالمؤمنین علیه الصّلاه و السّلام» در حدود ۱۴۰۰ سال بر «بصیرت» را مصداقی ملموس بخشید و اثبات نمود که «جامعه اسلامی» برای بقا و دوام خود بیش از هر چیز نیازمند «بصیرت» میباشد. نیازمندی ویژهای که حالا همزمان با سالروز «حماسه ۹ دی» لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری میسازد:
۱/ «بصیرت» یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. پس اگر «بصیرت» نباشد و اگر ما «بصیرت» نداشته باشیم، اگر ما بینش درست، چشم باز، هوشیاری لازم نداشته باشیم، نه درست «منافع حقیقی» را تشخیص میدهیم، نه درست راه رسیدن به این منافع را تشخیص میدهیم، نه درست آدمی را که باید این بار بزرگ را بر دوش بگیرد، میشناسیم. پس وقتی «بصیرت» نبود مثل انسانی است که چشم ندارد، راه را نمیبیند و از این جهت اگر چه ممکن است چنین انسانی خود را «با ایمان» بداند و دم از «حق» و یا پیگیری «عدالت» بزند، اما چون «بصیرت» نیست به خطا میرود و با سرخوشی کامل در مسیر «غیر حق» و «بیعدالتی» گام برمیدارد و به صورتی متوهمانه خود را «پیگیر حق و عدالت» میپندارد.
۲/ پس اگر «بصیرت» نباشد، جامعه «قدرت تحلیل» خود را از دست میدهد. قدرتی که بتواند از واقعیتهای پیرامونی به یک جمعبندی ذهنی برای خود برسد و چیزی را بشناسید. قدرتی که مقدمه لازم برای برآورده شدن نیازمندی جامعه در «قطببندی» و تفکیک میان «خودی» و «غیرخودی» است و نیازمندی ویژهای که برای هر جامعهای موضوعیت دارد و اساسا این ربطی به «اکثریت» و یا «اقلیت» بودن پیروان «حق» و یا «باطل» ندارد. از این جهت است که به عنوان مثال در جامعهای که «حضرت لُوط علیهالسلام» در آن زندگی میکرد و «قوم لُوط» به عنوان «اکثریت باطل» در این جامعه اصرار بر انجام گناه و نافرمانی الهی داشت و …، «اقلیت حق» اقدام به ایجاد یک «قطببندی» بسیار شفاف در این جامعه نمود. در این میان حتی آن هنگام که «قطب حضرت لُوط» نتوانست رفتار اکثریت را به عنوان «قطب مقابل» خود اصلاح کند و منجر به ترک رفتارهای ناپسند قومش شود از خدا درخواست عذاب برای «قطب مقابل» را نمود و آنچنان شد که در «قرآن کریم» شرح داده شده است.
۳/ پس اگر «بصیرت» نباشد، حتی «ایمان» ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. زیرا کسی که علم ندارد، «بصیرت» درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند؛ همهی نیروی او نه فقط هدر میرود، بلکه به کجراهه او را میرساند و میکشاند. از این جهت است که برای «بیبصیرت» هرچه که مسئولیّت و انگیزه برای پیگیری «حق» و «عدالت» بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است! زیرا اساسا اطمینانی دیگر نیست به این آدم «بیبصیرت» و بدون روشنبینی که «دوست» را نمیشناسد، «دشمن» را نمیشناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. زیرا «بصیرت» یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراههها و کجراههها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسهی خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف. از این جهت است که بایستی مراقبت کرد که انسان در شناخت راهِ درست اشتباه نکند؛ در غبارآلودگی فتنهها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست چیست و …
۴/ پس اگر «بصیرت» نباشد، دچار فراموشی تاریخی خواهیم شد و یادمان خواهد رفت که «فتنه ۸۸» با رهبری و فرماندهی میدانی جمعی قابل توجه از «مدیران نظام جمهوری اسلامی» همراه بود. مدیرانی ماضی و یا مضارع در آن ایام که با حضور موثر و شانتاژ تودههای مختلف اجتماعی کشور را به آشوب کشاندند و طعم شیرین مشارکت ۸۵ درصدی واجدین شرایط در «دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران» را در کام «ملت مسلمان ایران» تلخ نمودند و اکنون در سالگرد «حماسه ۹ دی» عرصههای مختلف رسانهای کشور در تسخیر همان مدیران و یا اعوان و انصار ایشان است. طیفی که حالا در مسیر هدفگذاری دشمن برای «درهم شکستن سددفاعی ملت مسلمان ایران» از هیچ امری مضایغه نمیکنند. طیفی که در عرض ۱۰۰ روز گذشته نه تنها قیمت دستوری تمامی مایحتاج عمومی جامعه از نان و مرغ و گوشت و لبنیات و … را چندبرابر نموده و قیمت دلار و ماشین و طلا و … را اینچنین نجومی ساخته و جدول خاموشیهای برق پاییزی و زمستانی را تنظیم کردهاند و …؛ بلکه به عنوان «بانیان وضع موجود» با بیحیایی هر چه تمام، چنین وضعیتی را محصول پافشاری بر «آرمانهای انقلاب اسلامی» اعلام نموده و حتی در تریبونهای رسمی تنها راه خلاصی از وضعیت بدمعیشتی را رابطه با «شیطان بزرک» و … معرفی مینمایند.
۵/ پس اگر «بصیرت» نباشد. در پانزدهمین سالگرد «حماسه ۹ دی» نه تنها در تبیین «چرایی و چگونگی فتنه» به زبان هنر و بویژه سینما الکنتر از هر زمان دیگری به سر میبریم؛ بلکه در عرصه فرهنگ و هنر آنچنان پسرفت میکنیم که سردرب سینماهای سراسر کشورمان پرمیشود از آثاری که با مجوز شوراهای نظارت و ارشیابی در دولت سیزدهم به عنوان دولت مدعی انقلابی بودن ساخته شدهاند. آثاری عموما فاقد ارزشهای اولیه هنری و اکثرا سخیف که در این روزها یکی به بهانه «علت مرگ: نامعلوم» رسما به حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی میتازد و دیگری جامعه ایران را دچار «زودپز» ترکیدگی نشان داده و آنها دیگر نیز مخاطب بیچاره مسلمان و ایرانی خود را مجبور به تماشای هجویاتی در قالب «هفتاد سی» و «سال گربه» و … مینمایند.
۶/ پس اگر «بصیرت» نباشد. قطعا مسیر «رسانه ملی» حتی با ادعای داشتن «سند تحول» به آنچنان بیراههای میرود که عملا هیچ دغدغهای برای تولیدات فیلم و سریالهای «ضد فتنه» و «بصیرتزا» مشاهده نمیشود و همچنان پس از گذشت ۱۵ سال و در سالگرد «حماسه ۹ دی» دست این همه شبکه گوگانون در «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» آنچنان خالی میماند که مجبور به بازنمایش همان تولیدات محدود هزار بار پخش شده و عموما ضعیف سالهای دور شود! «سازمان» عریض و طویلی که با وجود ادعای چشمانداز و سندتحول و … نه تنها در موضوعات یکباره و وقایع دفعی دچار غافلگیری در اطلاع رسانی میشود و کمیتاش میلنگد و عملا فاقد توان لازم برای «برنامهسازی در بحران» است؛ بلکه حتی در پوشش رویدادهای سالانه و «برنامهسازی تقویمی» نیز عموما ناقص و پُرایراد عمل میکند و آنچنان شلخته و بیبرنامه است که گویی دچار غافلگیری شده است! و این در حالی است که تنها میتوان فقدان حضور «تقویم» بر روری میزهای مدیریتی در «رسانه ملی» را به عنوان بهانه و توجیه کاستیهای رسانهای و بیبرنامگی در رویدادهای سالانه و بعضا حتی «غافلگیری» متولیان رسانه معرفی نمود.
۷/ پس اگر «بصیرت» نباشد، حتی نهادها و ساختارهایی همچون «سازمان فرهنگی و هنری رسانهای اوج» که به بهانه «افزایش بصیرت در جامعه» تشکیل شدهاند و توجیه برخورداری از بودجه و تاسیس آنها «فتنه ۱۳۸۸» بوده و …، خود رکورددار «بیبصریتی» شده و به وادی تولیدات مجعول رسانهای همچون «مصلحت» و «مسیح، پسر مریم» و … میافتند و کارنامه تولیداتشان پُر میشود از آثار بیربط و نامربوطی همچون «آبی روشن» و «ببعی قهرمان» و «پرویزخان» و …، تولیداتی که متاسفانه با فشار بر نهادهای نظارتی به سهولیت در چرخه اکران قرار میگیرند. تولیداتی که از جمله داغترین و تازهترین آنها میتوان به «اکران آنلاین» مستند مجعول «ضد قهرمان» اشاره نمود. اثری که در جای جای خود «پشیمانی از انقلاب اسلامی» را فریاد میزند و دانسته و یا نادانسته اقدام به ترسیم مظلومیت «سلطنتطلبان» و «ساواکیها» و «قاچاقچیان مواد مخدر» و … آن هم به بهانه نقد درون گفتمانی از عملکرد فردی به نام «صادق خلخالی» در ذهن مخاطبان خود مینماید! اثری که حالا قرار است از همین فردای «سالگرد یوم الله ۹ دی» در فضای رسانهای کشور عرضه شود. اثری که با شگردهای «مستندنمایی» اقدام به «مستندسازی» با مشتی مصاحبه مینماید و از این مسیر برای بیان یک سری حرف امروزی در باب «افراطیگری» و «میانهروی» و … لباسی تاریخی دوخته است و اگر چه ممکن است دغدغهمندانه و به بهانه دفاع از مظلومیت شخصیتهایی همچون «شهید بهشتی» و «شهید قدوسی» و یا به بهانههای مختلف دیگر این چنین اثری ساخته شده باشد؛ اما واقعیت آن است که «ضد قهرمان» مخاطب خود را تنها با تصویری فشل و پُر از ایراد و اشکال از «انقلاب اسلامی» و در مرتبه اعلای خود «حاکمیت دینی» رهنمون میشود و پس از آن چهرهای خطاکار و پراشتباه از «ولی فقیه» و «بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی» به نمایش میگذارد و در بهترین حالت سبب میشود تا مخاطب ضمن پذیرش حضور برخی شخصیتهای خوب در میان نیروهای انقلاب اسلامی، عموم مردم و نیروهای انقلابی را افرادی بیشعور و جانی و علاقمند به «صادق خلخالی» معرفی سازد و این همه در حالی است که «صادق خلخالی» قطعا شخصیت قابل دفاعی برای هیچ یک از فعالان «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» نمیباشد اما این عدم تایید به این معنی نیست که این شخصیت آنقدر هم پَست نیست که حالا «اوج» به عنوان نهاد فرهنگی وابسته به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بخواهد به بهانه آن، برای کشته شدن «بهایی فاسد» و «ماسونی خائن» همچون «امیر عباس هویدا» سوگواری نماید و یا برای اعدام جنایتکارانی همچون «نعمتالله نصیری» و «ناصر مقدم» و … مرثیه سرایی نموده و یا آنکه بخواهد با طرح مورد شاذ و نادر «سید شجاعالدین شیخالاسلام زاده» تمامی عُمال و وابستگان و عیادی «رژیم منحوس پهلوی» را تبرئه سازد و در نهایت این همه را به تصاویری از شعر شهیدخوانی نوجوانان و ماتم گرفتن امام و … پیوند بزند!
۸/ سوای نظر از چند مصداق ذکر شده، لازم است تا در پایان به این موضوع تاکید نمود که «بصیرت» نورافکن است؛ «بصیرت» قبلهنما و قطبنماست. قطبنما لازم است؛ بخصوص وقتی «دشمن» جلوی انسان هست. اگر قطبنما نبود، یک وقت شما میبینید بیسازوبرگ در «محاصرهی دشمن» قرار گرفتهاید؛ آن وقت دیگر کاری از دست شما برنمیآید. از این جهت به عنوان جمعبندی لازم است تا باردیگر به این مهم توجه داشت که اگر جامعهای دچار ضعف و خللی در «بصیرت» خود شود، به همان میزان «قدرت تحلیل» خود را از دست میدهد و این در حالی است که به وضوح هر ضربهای که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف «قدرت تحلیل» بوده است.