مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

از بی‌حالی محیط و سکوت جشنواره در پرداخت نمادین به «مظلومیت مردم غزه و لبنان» تا ایجاد رخنه در روحیه جهاد و شهادت‌ جامعه با «یک وجب خاک»! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سوای نظر از پیکره خالی محیط جشنواره در جایابی «نمادهای مقاومت» و به نمایش گذاشتن المان‌هایی در حمایت از «ملت مظلوم فلسطین و لبنان»، مخاطبان این دوره از «سینما حقیقت» در روز دوم از برگزاری این رویداد می‌توانستند ۴۰ مستند را در بخش‌های مختلف مشاهده نمایند.

محمدرضا مهدوی‌پور/ دومین روز از برگزاری هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» در حالی آغاز شد که تقریبا نظمی نسبی بر محیط برگزاری این دوره از جشنوراه حاکم شده بود. نظمی که بیش از هر چیز می‌تواند محصول ثبات مدیریتی و شش سال حضور پیوسته دبیر و تیم اجرایی این رویداد باشد و البته در این میان نباید از محیط نسبتا استاندارد و در حد و قواره و ظرفیت میزبانی این رویداد بین‌المللی، یعنی «پردیس سینمایی چارسو» غافل بود. محیطی که اگر چه فعلا و در شرایط کنونی، از کیفیتی حداقلی و نسبتا قابل قبول از برای برگزاری رویدادها و جشنواره‌های سینمایی برخوردار است و …؛ اما با این همه غفلت از هویت بخشی و فضاسازی این دوره از «سینما حقیقت» و مشخصا فقدان توجه «جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران» به موضوع نخست جهان اسلام به شدت به چشم آمده وموجب می‌شود تا ظاهری بی‌تفاوت از «جشنواره هجدهم» را در معرض دید بازدید کنندگان از این رویداد بین‌المللی بگذارد.



به عبارت دیگر، بی‌اعتنایی محیط و فضای برگزاری هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» نسبت به جنایت‌های گسترده سگ هار صهیونیست، نه تنها در منظر مخاطبان این دوره از «سینما حقیقت» برجسته است؛ بلکه چهره‌ بی‌اعتنای فضای عمومی «جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران» به این دستور که «بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند» بیش از هر چیز در معرض دید عموم مراجعان و مشتریان و رهگذران عادی «مجتمع تجاری چارسو» جلوه می‌نماید و این اتفاقی بس ناگوار است که باید امیدوار بود تا به سرعت و با تدبیر مناسب «دبیر جشنواره» برطرف گردد.



سوای نظر از پیکره لخت و خالی محیط جشنواره در جایابی «نمادهای مقاومت» و به نمایش گذاشتن المان‌هایی در حمایت از «ملت مظلوم فلسطین و لبنان»، مخاطبان این دوره از «سینما حقیقت» در روز دوم از برگزاری این رویداد می‌توانستند ۴۰ مستند را در بخش‌های مختلف مشاهده نمایند. مستندهایی در سه گروه بلند و نیمه بلند و کوتاه که به عنوان آثار راه‌یافته به بخش‌های اصلی و فرعی این دوره از جشنواره در شش سالن سینمایی «پردیس چارسو» به نمایش گذاشته شد.



«نجیب زادگان» عنوان مستندی بلند به کارگردانی«سامان مختاری» است که در بخش «مسابقه ملی» از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که سوای نظر از کاستی‌های در فرم و موقعیت سوزی‌های بصری خود، به صورتی زیبا و کاملا جذاب توانست موضوع اصالت و هویت را در ذهن مخاطب خود تعریف و ضمن ترسیم روحیه لطیف انسان مسلمان ایرانی در تعامل با حیوانات اهلی، «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» و سفارش شده در نگهداری از «اسب» را به عنوان فرهنگی فراموش شده در ذهن مخاطب خود زنده نماید. از این جهت است که «نجیب زادگان» به سراغ فردی به نام «شیخ علی بن طریف» به عنوان پدر اسب اصیل ایرانی می‌رود و تلاش و کوشش او را برای حفاظت و از دست نرفتن تیره‌های اصیل اسب ایرانی و بالاخص احیای اسب اصیل عرب ایرانی و تیره‌های اسب عرب خوزستان را روایت می‌کند.



«روزگار احمد» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «محسن اردستانی رستمی» بود که در بخش «مسابقه ملی» از ساعت ۱۷:۳۰ تا۱۹:۳۰ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که با سرمایه گذاری مجموعه‌ای با عنوان «مرکز رسانه‌ای مدار» ساخته شده بود و تلاش می‌کرد تا از دریچه‌ای متفاوت زندگی «شهید احمد کاظمی» را به مخاطب بنمایاند. اما متاسفانه پژوهش بد و نریشن بدتر از آن موجب شده بود تا مخاطب با یک کار خطی بریده بریده و شلخته از نوعی مستندهای تلویزیونی مواجه شود. به عبارتی دیگر، «روزگار احمد» علیرغم داشتن آن همه راش‌های ناب، به وضوح نتوانسته خط روایت خود را نظم بخشیده و بجای آنکه الگویی الهام بخش به نام «احمد کاظمی» را در ذهن مخاطب خود ترسیم سازد، سعی کرده تا به اثری رپرتاژگونه و تبلیغاتی از برای «محمدباقر قالیباف» مبدل شود و این گونه است که «روزگار احمد» در نهایت تلاش می‌کند تا ضعف روایت و ناتوانی خود از ترسیم کاریزمای شخصیت‌اش را با ردیف کردن صحبت‌های حسی و بُلد کردن «حاج قاسم» و شهادت ایشان در بخش پایانی اثر بپوشاند.



«یک وجب خاک» عنوان مستند بلندی به کارگردانی «نیما مهدیان» بود که در بخش «مسابقه ملی» از ساعت ۱۹:۳۰تا۲۱:۳۰ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که با سرمایه گذاری «مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی» ساخته و با روایتی تراژدیک که به «سبک نئورئالیسم» ثبت و ضبط شده، تمام تلاش خود را برای ضایع ساختن روحیه «شهادت طلبی» مخاطبان خود به کار برد. پس اگر چه پرداختن به دغدغه‌ها و مشکلات عدیده «خانواده شهدا» یکی از اقدامات ضروری و یکی از موضوعات مغفول در تولیدات رسانه‌ای کشور محسوب می‌شود؛ اما باید توجه داشت که این تولیدات به سبب پتانسیل و امکان بالای خود برای تحت تاثیر قرار دادن «روحیه سلحشوری» و ایستادگی مردمان در برابر اجانب و در مجموع «حفظ استقلال» یک جامعه، می‌بایست با دقت و هوشمندی لازم و دغدغه‌مندی ویژه سازندگان همراه باشد. اتفاقی که متاسفانه در «یک وجب خاک» نیافتاد و این اثر در نهایت در سطح روایتی به ظاهر مستند از فلاکت و بیچارگی یک خانواده شهید باقی ماند. موضوعی که سبب شد تا «یک وجب خاک» در گونه آثار «ضددفاع مقدسی» دسته بندی شود. اثری البته با دوز و درجه «فمینیستی» بالا که قصد دارد تا به همه مشکلات و معضلات اجتماعی جامعه ایران در زمان محدود خود بپردازد و از معضل مسکن گرفته تا مصائب زن سرپرست خانوار و مجرد بودن و مشکلات خانواده‌های شهدا و نسل زِد و… برای مخاطب خود تصویرسازی کرده و این همه را در پیکره زن جوانی قاب بگیرد که فرزند شهید است! زن جوانی که حال همسرش هم فوت شده و به همراه دختر نوجوان خود آواره و سرگشته، به دنبال خانه و محلی برای سکونت است و به این بهانه در جای جای اثر به صراحت بیان می‌کند که «پدر ما برای این مملکت خون داد و نذاشتن یه وجب خاک به دست اجنبی بیفته اما ما یک وجب خاک تو این مملکت نداریم که توش زندگی کنیم»!


«یک وجب خاک» نه تنها دچار ضعف شدید پژوهش است و این همه را در باگ‌های حقوقی و بالاخص اعلام قیمت‌ها و فرایند اجاره خانه و صحبت‌های بدون پاسخ عموی زن در مورد حضانت برادرزاده و … نمایان می‌سازد؛ بلکه اثری اساسا بی‌منطق است که سوای نظر از صورت تصنعی و بازی گرفتن‌های ناتمام از سوژه خود، اساسا هیچ پاسخی برای چرایی کوچ زن به یک محیط بیابانی ارایه نمی‌دهد. زنی که چون پدر او از شهدای منطقه‌ی شمیران می‌باشد و در محله اختیاریه سال‌ها ساکن بودن، در طول داستان تلاش می‌کند که در همان منطقه دنبال خانه بگردد و دون شان خود می‌بیند که در محله‌های پایین شهر جایی را برای اجاره مسکن انتخاب کند و بجای اجاره مسکن در جنوب تهران، وسایل زندگی خود را به به بیابان برده و در یک کانتینر دپو می‌نماید! اثری که برای جلب توجه و دیده شدن به هر چیزی چنگ می‌زند و در کمال بی‌اخلاقی ناپدری دختر را در پای منقل و در جلوی دوربین می‌نشاند و اگر چه معلوم نیست با چه مجوز قانونی از فرایند مواد مصرف کردن مستندسازی می‌کند؛ اما حتی ابتدایی‌ترین اصول اخلاقی را زیر پا می‌گذارد و حیثیت یک انسان، هر چقدر هم ظالم را این گونه در جلوی دوربین به لجن می‌کشد و…


«رویاباف و قاضی» عنوان مستند بلند دیگری بود که در دومین روز از برگزاری هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» و از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری به کارگردانی «حسام اسلامی» که بیش از هر چیز برای دیده شدن‌ در محافل هنری و جشنواره‌گردی ساخته شده است و از این جهت سعی دارد تا با ترسیم سرخوردگی انسان ایرانی، استانداردهای مورد توجه و خوشایند جشنواره‌های خارجی را رعایت کند. از این منظر است که «رویاباف و قاضی» از دریچه حفارهای عزیز قانون شکن، آنها را نمونه کوچک و نماینده‌ای از مردم در جامعه ترسیم می‌نماید. طیفی محدود که همچنان در ایران به عنوان سرزمین بی‌رویا، به دنبال آن هستند که رویاهای خود را از دل خاک بیرون بکشند! و حالا «رویاباف و قاضی» نشان می‌دهد که چگونه این سیستم قضایی است که مانع رسیدن انسان ایرانی به رویاهای خود شده است و از این جهت پیام ضمنی این اثر آن است که مملکت ایران جای زندگی نیست و در اینجا نه تنها چیزی به دست نمیاری، بلکه قانون جمهوری اسلامی هرچه که داری را هم خواهد گرفت! پیامی جذاب از برای جشنواره‌های غربی که این اثر از همان بدو امر به صورت گل درشت سعی در الصاق آن دارد و در این راستا از برخی موضوعات همچون چسباندن بی‌ربط و چپاندن صحنه‌هایی از مشروب سرو کردن و بکار بردن عبارت‌های رکیک و بی‌حجابی مردان و پوشش حداقلی لباس سوژه‌ها و … استفاده می‌نماید و البته این همه در حالی است که نباید جذابیت سبک و فُرم در خدمت گرفته شده توسط «رویاباف و قاضی» را نادیده گرفت و به این مهم توجه نداشت که این اثر به خوبی توانسته سوژه‌های خیلی نچسب را تا حد قابل قبولی برای مخاطب خود پرکشش سازد.



مطالب مشابه را ببینید!

,