مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

تفال به حافظ یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳؛ دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود….

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست

و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود

کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود

شرح لغت: به وفای تو: تو را به وفاداری سوگند می دهم.

تفسیر عرفانی:‌

۱- او به شما کاملاً اعتماد دارد ولی اخلاق شما بسیار متغیر و بی ثبات است. پس بهتر آن است که در اخلاق و رفتار خود تجدد نظر جدی کنید وگرنه او را از دست خواهید داد. چون آزار و اذیت هم اندازه‌ای دارد.

۲- او شما را دوست دارد، اما قدرت اظهار ندارد. خوشبختی قرین شما خواهد بود. مشکلات راه، چندان مهم نیست. بلکه اهمیت قدرت، اندیشه، واقع نگری، سرعت عمل، دقت و راهنمایی از استادان مجرب مهم است. سعی نکن که رشته‌ها را پنبه کنید و شیرازه کار را با عجله و عصبانیت پاره کنید.

تعبیر غزل:

کسی را دوست می‌داری ولی او روی خوش به تو نشان نمی‌دهد و پیوسته تو را تهدید کرده و آزار می‌دهد. اما تمام اینها ظاهری است. او قصد امتحان تو را دارد و در باطن به تو علاقمند می‌باشد. عشقی که داری با پول و مال دنیا عوض نکن که ارزش آن بیش از اینهاست.

مطالب مشابه را ببینید!