توصیه هایی به مسئولین درباره ماجرای برهنهشدن دختری در دانشگاه علوم و تحقیقات
با پایان ماه عسل انتخابات، برگشتن اوضاع به روال سابق و ارسال پیامهای مستمر از سوی حاکمیت که «در بر همان پاشنه قبلی میچرخد» بحرانهای سابق هم دوباره سر برآوردند. مسئله زنان که مدتی زیر مسایل انتخاباتی و سیاسی پنهان شده بود حالا دوباره سر برآورده است. روایتها درباره اتفاق واحد علوم و تحقیقات متفاوت است، اما سایه مسایل قبلی بر روی تفاسیر جامعه از این اتفاق کاملا دیده میشود.
ماجرای برهنهشدن زنی در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اولین بحران اجتماعی دولت پزشکیان است. اگرچه در این جور مسایل، نقش نهادهایی بیرون از دولت بیش از خود دولت است، اما از همین حالا احتمالا اولیای دولت در فکر «علاج» این بحران هستند. بعید است واکنش دولت و سایر نهادها به این مسئله چیزی متفاوت و خارج از چارچوب سنتی و همیشگی باشد. با اینحال برای اولیای امور چند توصیه داریم:
۱. مسئله را امنیتی نکنید
اتفاقی که در واحد علوم و تحقیقات رخ داده فارغ از آنکه اتفاقی خارج از عرف معمول جامعه ایران و امری بیسابقه است، به هیچ وجه به معنای واقعی کلمه امنیتی نیست. یک رخداد تنها زمانی امنیتی است که تهدیدی برای نظام سیاسی کشور باشد و عقل سلیم میگوید این رخداد هیچ تهدید برای نظام سیاسی نیست. متاسفانه کوچکترین اتفاقات در این کشور، به سرعت برچسب امنیتی میخورد.
یکی از اشتباهات معمول در کشورداری ایرانی پس از انقلاب این است که سطح اهمیت یا «خطر» یک رخداد برحسب واکنش رسانههای خارجی یا کشورهای دیگر تعیین میشود. به عبارت دیگر، متولیان امر اهمیت یک موضوع را در نسبت با پوششی که در رسانههای فارسیزبان خارجی مییابد میسنجند. این رویکرد اشتباه در نهایت منجر به یک دور باطل میشود؛ اتفاقی میافتد، رسانههای خارجی از نظرگاه خود آن را پوشش میدهند و نهادهای داخلی در واکنش به این پوشش، با مسئله برخورد میکنند و دوباره برای رسانههای مذکور خوراک تهیه میکنند. این دور اشتباه منجر به بالارفتن حساسیتها و پررنگشدن وجه امنیتی ماجرا میشود و چه بسیار انسانهایی که در این دور باطل آسیب دیدهاند. بنابراین توصیه اول این است که از امنیتیکردن موضوع بپرهیزید.
۲. مسئله را اجتماعی ببینید
هر اتفاقی را باید در بستر و زمینه اجتماعی آن دید. جامعه ایرانی از مشکلات متعدد اقتصادی و سیاسی رنج میبرد که بدون تردید پیامدهای اجتماعی و روانی خواهند داشت. اجتماعیدیدن مسایل میتواند نه تنها به فهم رخداد مورد نظر کمک کند بلکه میتواند به فهم بهتر مسایل کلانتر جامعه هم یاری میرساند. غفلت از امر اجتماعی در نهایت به غلبه نگاههای امنیتی و توطئهمحورانه در حاکمیت و جامعه منجر میشود و مسایل را روی هم انباشت میکند.
در اجتماعیدیدن مسایل به این نکته مهم توجه کنید که انگیزه هر عمل در بستری اجتماعی تفسیر میشود. این بسترهای اجتماعی یکشبه به وجود نمیآیند و از بین هم نمیروند بنابراین خیال نکنید که درگیر جنگ «روایتها» شدهاید و میتوانید مردم فریفته چند عملیات روانی رسانههای خارج از کشور یا شما میشوند. واقعیت اجتماعی، پدیدهای سخت و استوار است که به این سادگی دود نمیشود و به هوا نمیرود. بنابراین رعایت حالش را بکنید و قواعدش را به رسمیت بشناسید.
۳. از نهادهای مدنی و حرفهای استفاده کنید
نتیجه منطقی اجتماعیدیدن، استفاده از نهادهای اجتماعی و مدنی کشور است. به طور مثال، اکنون ادعا میشود که خانمی که در واحد علوم و تحقیقات برهنه شده دارای اختلالات روانی است. مدیر روابط عمومی این واحد ادعا کرده است که گروههای پزشکی، وضعیت روانی این خانم را بررسی کردهاند. بهتر است در این مواقع از نهادهای مدنی و حرفهای مستقل مانند انجمن روانشناسان کمک گرفته شود تا نظر حرفهای خود را بدون محدودیت با جامعه در میان بگذارند.
۴. واکنشهای مردم را محدود نکنید
مدتهاست که شبکههای اجتماعی جای خود را در زندگی ما باز کردهاند. طبیعی است که در هر اتفاقی مردم در این شبکهها نظرشان را بگویند. این نظرها میتوانند ناکامل، غرضورزانه یا اشتباه باشند اما برخورد با کسانی که نظرشان درباره موضوعات از جمله موضوع برهنهشدن یک زن در دانشگاه آزاد را بیان میکنند، نه تنها هیچ کمکی به حل مسئله نمیکند بلکه خشم اجتماعی را بیشتر میکند و مشکلی بر مشکل قبلی میافزاید.
نظام سیاسی باید متوجه این مسئله شود که نظرات در جامعه همواره ترکیبی از نظرات عقلانی، احساسی، پخته یا خام است. برخورد مدام با ابراز نظر مردم صرفا احساسات را در بیان نظرات بیشتر میکند در حالی که آزادگذاشتن ابراز نظر و عقیده به پختهشدن و محکخوردن آنها کمک میکند.
در مورد ماجرا آرمیتا گراوند یا حوادث دیگر، شاهد بودیم که برای برخی کاربران به واسطه ابراز نظراتشان احضاریه صادر شد یا پروندهای باز شد. اما نتیجه چه بود؟ آیا چیزی تغییر کرد؟ آیا مردم از ابراز عقیده و نظر خود خودداری کردند؟
مسئله اصلی اعتماد به کلیت مردم است. مردم در نهایت در جستجوی حقیقتاند و در گفتگو با یکدیگر مجبورند که بیشتر و بیشتر به این حقیقت پایبند باشند. بنابراین در نهایت، راه درستی را انتخاب خواهند کرد و در گفتگو با هم مسئولانه حرف زدن را یاد خواهند گرفت. بماند که جامعه ایران در گفتگوهای درونی خود مسافت زیادی از این مسیر را طی کرده است.
۵. از اظهارنظر تحریکآمیز خودداری کنید
در حالی که توصیه این است که مردم را در اظهارنظر آزاد بگذارید، توصیه میکنیم مسئولان ذیربط تا ارائه گزارش نهادهای مربوطه و نهادهای مدنی مستقل – اگر در این کار به همکاری فراخوانده شوند- از اظهارنظر خودداری کنند و به رسانهها هم محترمانه بگویند که منتظر نتیجه گزارشها هستند. در این مواقع مسئولان فقط باید روند کار را به مردم گزارش کنند و در مواردی که موجب نگرانی مردم میشوند اطلاعرسانی کنند. به طور مثال بگویند که این خانم اکنون در اختیار چه نهادی است و روند بررسی وضعیت او در چه مرحلهای است. از اظهارنظر و بیان حدسها و بیان «خبر»هایی که براساس شنیدهها به دست شما رسیده است، خودداری کنید.
اگر مسئله را در بستر اجتماعی آن ببینید متوجه میشوید که انگیزه و علت عمل «دختر علوم و تحقیقات» هرچه بوده، در قالبی از خشم و نارضایتی اجتماعی زنان تفسیر میشود و همین احساس فراگیر مهم است نه صرف عمل انجامشده. ممکن است اصل عمل فراموش شود اما اظهارنظر ناپختهای خشم موجود را تحریک کند و ماجرا را وارد فاز جدیدی کند که در نگاه اول نتیجه منطقی عمل دختر علوم و تحقیقات نباشد. همانطور که فوتشدن مهسا امینی لزوما منجر به فوران خشم در جامعه نمیشد اما عملکرد نهادهای ذیربط موجب آن شد.
۶. دست رسانهها را باز بگذارید
برای بحث درباره هر موضوعی نیاز به اطلاعات و دادههای واقعی داریم. بدون اطلاعات واقعی، حقیقت همچون فیل در تاریکی خواهد بود. هرکس درباره بخشی از آن حرف خواهد زد. نهادهای پایدار مانند رسانهها، کانالهای اصلی اطلاعرسانی درباره واقعیت هستند. متاسفانه در این گونه موضوعات با غلبه کردن رویکرد امنیتی، کانالهای اطلاعرسانی مسدود یا محدود به «خودیها» میشوند تا «کار را در بیاورند». بماند که تا کنون – فارغ از اینکه حقیقت چه بوده- روایتهایی که از منحصرا از کانالهای رسمی بیرون آمدهاند کمتر مورد تائید جامعه قرار گرفتهاند و کارایی سیاست اطلاعرسانی محدود بهشدت زیر سئوال است.
قرار نیست در همین اولینباری که دست رسانهها را باز گذاشتیم به اطلاعرسانی دقیق و بینقص و یا حتی روایت مورد خواست حاکمیت برسیم. این آغاز یک راه جدید است و رسیدن به مقصد در این راه زمان میبرد. احتمال زیاد این توصیه عملی نشود اما در نهایت گریزی از این راه نیست و دست آخر جایی باید این راه را برویم و دست رسانهها را برای اطلاعرسانی باز بگذاریم. چه خوب که از امروز شروع کنیم.
۷. روالهای حقوقی را کاملاً رعایت کنید
فعلاً روایت رسمی این است که فرد مذکور دارای اختلالات روانی است و بنابراین هرگونه مسئولیت حقوقی از او سلب میشود اما در صورتی که نهادهای رسمی تصمیم بگیرند برای او پروندهای باز کنند، پیشنهاد این است که روالهای حقوقی بررسی یک پرونده را رعایت کنید.