از بازی Star Citizen چه خبر؟
مشکلات توسعه بازی Star Citizen از کسی پنهان نیست. اگر اخبار مربوط به این بازی را دنبال میکردید، طی ۱۲ سالی که گذشت از تمامی مشکلات و دردسرهای آن مطلع بودید. از قولهای شکسته شده تا محتواهای حذفشده از بازی، حامیهای مالی این پروژه دیگر عادت کردند که نه امیدی به بازی داشته باشند و نه منتظر انتشار آن باشند. ناراحتی از این بازی خیلی زیاد است؛ هم برای خود توسعهدهندههای بازی و هم برای سرمایهگذارها و پشتیبانهای آن. در کل هیچ کس از وضعیت فعلی راضی نیست.
حدودا سه هفته پیش بود که رئیس توسعه بازی، یعنی ارین رابرتز (Erin Roberts) که مدیر اصلی شرکت Cloud Imperium Games یا همان CIG هم هست، تمامی تیم را مجبور کرد که تا ۱۹ اکتبر به صورت هر روز کار کنند. یعنی ۱۹ روز کاری بدون تعطیلات، بدون استراحت و هشت ساعت کاری در هر روز. البته نهار و صبحانههای این تیم فراهم بود، ولی کسی انتظار این حجم سختی را نداشت. دقیقا چرا کار به اینجا رسید و آیا بالاخره قرار است انتشار این بازی را ببینیم؟
شروع یک پایان
البته این قانون ویژه کاری به سرعت عوض شد. بعد از اینکه برخی از کارکنان نسبت به قانونی بودن این موضوع فکر کردند، ارین رابرتز به سرعت آن را تغییر داد. برای همین یک روز از هفته برای آنها تعطیل شد و میزان ساعات کاری آنها به ۵۶ ساعت در هفته تغییر کرد. البته این میزان کار در بریتانیا هنوز هم غیرقانونی بود و از ۴۸ ساعت در طول هفته بیشتر بود. بعد از آن و پس از یک سری تهدید عمومی توسط رسانهها، ارین رابرتز تصمیم گرفت که روز ۲۱ اکتبر را هم تعطیل کند. البته خودش معتقد است که این تصمیم ربطی به تهدیدهای قانونی نداشت و صرفا به صورت تصادفی با هم مصادف شدند.
بسیاری از نیروهای توسعهدهنده بازی این حرکت را به درمان گلوله با یک بانداژ ساده تشبیه کردند. این افراد معتقد بودند که این شرکت قرار نیست بدون تغییراتی اساسی و کلی نجات پیدا کند. خرجهای بدون برنامه و برنامهریزی ضعیف یکی از مشکلات اصلی استودیو CIG بود و انگار که دیگر راه برگشتی برای آن وجود نداشت.
سرمایهای خوب اما ناکافی
از سال ۲۰۲۰ تا سال ۲۰۲۲، این شرکت موفق شد که نزدیک به ۳۱۸ میلیون دلار را خرج بازی Star Citizen کند. اگر با همین تصور جلو برویم که قرار است هر سال بیش از ۱۰۰ میلیون دلار برای ساخت بازی خرج شود، از سرمایه اولیه ۸۰۰ میلیون دلاری بازی به زودی چیزی باقی نمیماند. این موضوع را هم میدانیم که در اواخر سال ۲۰۲۲ از این مبلغ هنگفت، تنها ۱۵۰ میلیون دلار باقی ماند. پس با توجه به خرجها و زمانی که گذشت یا این شرکت در لبه پرتگاه ورشکستگی قرار دارد یا همین الانش هم به قعر آن سقوط کرده است.
در اوایل سال ۲۰۲۴ شاهد اخراج بین ۱۰۰ الی ۱۵۰ نفر از کارمندان شرکت CIG بودیم. هنوز به صورت دقیق مشخص نیست که این اخراجها به خاطر کم کردن مخارج بود یا به خاطر ورشکستگی کامل. تمامی این کارکنانی که از شرکت اخراج شدند هم باید یک قراردادی را امضا میکردند که طبق آن حق انتشار هیچ خبری مبنی بر اخراج خود در فضا مجازی را نداشتند. علاوهبر آن اگر این قرارداد را امضا نمیکردند، هیچ بسته و پولی را پس از اخراج خود از شرکت دریافت نمیکردند. برای همین برای مدتی طولانی این خبر بزرگ مخفی باقی ماند.
اخراجهای اجباری
قطعا اخبار این اخراجیها از طریق افرادی به گوش فضا مجازی و رسانهها رسید که قراردادهای سکوت را امضا نکردند. بعد از اینکه این اخبار لو رفت، CIG مجبور شد که یک کنفرانس خبری را برگزار کند و در آن به تمامی حواشی پاسخ دهد. در طول این کنفرانس اعلام شد که تنها دلیلی که این افراد اخراج شدند این بود که در شرکت یک سری تغییرات در حال رخ دادن بود و به خاطر آن یک سری از موقعیتهای شغلی دیگر وجود نداشتند و برای همین هم افراد شاغل در آن موقعیتها مجبور به استعفا شدند.
یک سری از افرادی که اخراج نشدند هم این موضوع را با رسانهها در میان گذاشتند که تمامی پروسه پیشرفت و افزایش حقوق آنها به حالت تعلیق درامد و حتی افزایش حقوقهای سابق آنها هم به حالت سابقش برگشت. علاوه بر تمامی اینها دیگر پیشرفت برای رسیدن به موقعیتها بهتر در شرکت هم تقریبا غیرممکن شد و همه در جای خود گیر کردند.
بسیاری از کارکنان وقتی این وضعیت را دیدند، به این نتیجه رسیدند که دیگر اینجا جای ماندن نیست. تعدادی از آنها حتی نمیتوانستند هزینههای خود و خانواده خود را با حقوقی که میگرفتند پرداخت کنند و این موضوع باعث شد که تعدادی دیگر شرکت را و تعدادی حتی زمینه کاری خود را به طور کامل عوض کنند.
هزینههایی پوچ و خالی
حالا این مقدار پول زیاد خرج چه چیزهایی میشد؟ به صورت خلاصه باید گفت که خرج یک سری ویژگی اضافی. به عنوان مثال در طبقه نهم شعبه اصلی این شرکت یک کافی شاپ برای کارکنان ساخته شد که تقریبا تمامی آن طبقه را اشغال میکرد. در این کافی شاپ چندین باریستا باتجربه و خبره کار میکردند تا بهترین سرویس را به کارکنان CIG ارائه دهند. تمامی فضا آن هم پر از مبلها و تزئینات لوکس بود و گیاهان و درختان زینتی زیادی در این طبقه وجود داشت.
یکی دیگر از خرجهای غیر ضروری شرکت مربوط به دیوارها و تزئینات کلی میشد. درها، لایههای موزاییک زمین، کاغذها و چوبهای دیواری و حتی پنجرههای شرکت هم از لوکسترین و گرانترین مواد ممکن استفاده میکردند. یکی از کارکنان CIG، محیط این شرکت را به کارخانه ویلی وانکا (Willy Wonka) تشبیه کرد، جایی که زیبایی و سلیقه مهمتر از عملکرد و کاربرد بود.
دقیقا همین هزینههای اضافی بود که باعث نابودی CIG شد. درست است که فضا کاری زیبا و مدرن یکی از ایدهآلهای امروزی محسوب میشود، ولی نه به قیمت سقوط کامل شرکت. اگر یک شرکتی پول کافی برای زیباسازی فضا نداشته باشد، نباید هم خرجی در این زمینه بکند. ولی انگار که این موضوع ساده را مدیران ارشد CIG نمیدانستند.
موتور بازیسازی غیرممکن
یکی از بزرگترین دردسرهای کارکنان CIG مربوط به توسعه بازی و کار با موتور بازیسازی مخصوص این شرکت، یعنی Star Engine میشد. ارشدهای این شرکت انتظار داشتند که کارکنان بتوانند با سرعت خیلی زیادی کار با این موتور را یاد بگیرند و پروسه ساخت بازی را زودتر شروع و به پایان برسانند. ولی خب این موتور در حقیقت همان موتور CryEngine بود که تا حد خیلی خیلی زیادی دچار تغییر شده بود. نتیجه آن هم یک هیولا شبیه به فرانکشتاین بود که هیچ شباهتی به هیچ موتور بازیسازیای نداشت؛ صرفا ترکیبی از هر ویژگی و المانی از موتورهای دیگر بود. یکی از اصلیترین دلایل تاخیرهای دائمی بازی هم دقیقا همین بود.
طبیعتا چنین چیزی روند ساخت هر بازیای را میتواند چندین برابر کندتر کند. حالا مدیران استودیو چه واکنشی نسبت به این موضوع نشان دادند؟ با تهدید بقیه را مجبور به تلاش بیشتر میکردند. در کنار آن مدیر خلاقیتی شرکت، یعنی کریس رابرتز (Chris Roberts) هر روز تصمیم میگرفت که یک سری از ویژگیهای اصلی بازی را عوض کند و این موضوع باعث میشد که تمامی زحمات روزها و یا حتی هفتههای تیم بازی از بین برود. همه میدانستند که کریس رابرتز چنین عادتهایی دارد، ولی خب اینکه هر چند روز یک بار قرار باشد که بخشی از بازی از اول ساخته شود، میتواند انگیزه هر کسی را از بین ببرد.
تیمی غیرحرفهای
یکی دیگر از مشکلات بزرگ CIG مربوط به توسعهدهندههای سابقهدار و ارشدش میشد. این افراد وقتی که روند ساخت و مدیریت، یا در حقیقت عدم مدیریت، را میدیدند، تصمیم به ترک این استودیو میگرفتند. برای همین یک روند موجیای اتفاق افتاد که طی آن دائم نیروهای خبره و قدیمی از شرکت خارج و نیروهای جوان و ارزان به آن وارد میشدند.
این افراد جدید زمانی که میخواستند با موتور غیر حرفهای بازی کار کنند و یا با سیستم مدیریتی استودیو هماهنگ شوند، با مشکلات خیلی زیادی مواجه میشدند. در این مواقع این افراد قاعدتا باید از بزرگترها و قدیمیترهای شرکت یاد بگیرند که چگونه حول این مشکلات کار کنند؛ ولی خب هیچ بزرگتری در استودیو نبود که بخواهد آنها را راهنمایی کند.
این دو اتفاق با هم یک زنجیره فاجعهای را به وجود آوردند که فضا کاری CIG را به شدت به یک فضا کار سمی و ناسالم تبدیل کرد. فضایی که منجر شد تا تمامی نیروهای جدید استودیو همان اشتباهاتی را تکرار کنند که قدیمیترهایشان چندین سال قبل مرتکب شده بودند. در حال حاضر آنقدر تعداد زیادی از اعضا قدیمی استودیو از CIG جدا شدند که وقتی بازی منتشر شود، اولین بازی بیش از ۹۰ درصد از اعضا تیم CIG خواهد بود.
آیندهای تاریک
الان نمیتوان نظر قطعی در مورد بازی Star Citizen یا استودیو CIG داد. صرفا میدانیم که توسعه طولانی مدت یک بازی میتواند هر شرکت و استودویی را نابود کند. همانطور که میدانید استودیو این بازی کشتیهای فضایی درون بازی را با قیمتهای هنگفتی میفروشد تا کمی هم از آن طرف کسب درآمد کند. با این حال با توجه به وضعیت فعلی، هرچقدر هم کشتی بفروشند، احتمالا پول کافی برای اتمام بازی را جمع نخواهند کرد.
احتمالا به زودی یک سری اطلاعات بهتر و دقیقتری از وضعیت توسعه این بازی به دستمان برسد. کم کم زمان آن میرسد که CIG مجبور است به طرفداران خود چیزی را نشان دهد که آنها را همچنان مجذوب این بازی نگه دارد. ولی خب اگر ۱۲ سال گذشته چیزی را ثابت کرده باشد این است که هیچ چیزی در مورد این بازی و این استودیو قطعی نیست.