وقتی میزانسن «یحیی» دکوپاژ «اسرائیل» را به هم زد + عکس – اخبار سینمای ایران و جهان
سینماپرس: شهادت یحیی سنوار نمادی دیگر به مقاومت و قضیه افزود، میزانسن، یعنی نوع نشستن و حرکت یحیی بر دکوپاژ اسرائیل غلبه میکند و بازگشت را نشان میدهد. چرا امکان ندارد تاریخ بعد از ۱۴ قرن تکرار شود؟
به گزارش سینماپرس، شهادت یحیی السنوار و آن تصویر سینماگونه واپسین لحظات طوری رقم خورد که شهید را در تاریخ ماندگارتر کرد. راز این ماندگاری و احتمالا استناد سالهای طولانی تا اسطوره شدن آن چیست؟
تحلیل این موضوع باید از تصویرگرایی و سازی فراتر و به سمت و سوی پژوهشهای هنر و زندگی برود. ابزار شناختش هم کمی به ادبیات تخصصی نیاز دارد و تغییر پارادایمهای مفهومی آن که برای نگارنده قابل توجه است. موقعیت شهید، نشستن روی صندلی است که بارها آن را تمرین کرده و اکت متعلق به دستی است که از ۶۳ سال عادت به عصیان و مقاومت علیه اشغالگر دارد.
هلی شات است که حرکت لرزانش نشان میدهد با تلاش زیاد بالای سر سوژه رسیده و میخواهد از نقاب با چفیهای که گره بسته شدنش نمادی آشنا برای مخاطب «حماس» است عبور کند اما میایستد و برق چشمان یحیی به آن مکث کوتاهی میدهد. این یک سکون عادی نیست! چشم بر دوربین غلبه کرده و فیلمبردار هدایت کننده به خود جرأت جلوتر رفتن نمیدهد. اینجا اگزجره بودن معنا مییابد حرکت حسی چشم به چشم شدن با میلیاردها مخاطبی که بعدها این ویدئوی کوتاه را خواهند دید.
وسیلهای که در دستان یحیی السنوار است برق میزند، از آن لحظاتی که نور هم به کمک یحیی آمده تا تاریکی را بترساند، ضد نور بودن ویژگی اصلی این پدیده است. «عصای یحیی» پرتاب شد و از اینجا به بعد ماموریت مهمی به تاریخ واگذار شده که مسئولیتش با امتی است که تصمیم دارند از دریای بزرگ و طوفانی عبور کنند یا نه؟
کار مخاطبان خاص شروع میشود، یحیی موفق شده، کودکان فلسطینی ژستهای او را تکرار میکنند این جوشش ماندگار خون اوست، حالا دیگر نمادی دیگر مثل زیتون، کلید، بادبادک، سنگ و … تبدیل به نمادی ضد اسرائیل و به نفع مقاومت میشود، این موضوع آنقدر میتواند پیش برود که هر چیزی در زندگی تداعی گر مقاومت باشد همراستایی که همانقدر که برای مقاومت قوت قلب است برای دشمنش ترسناک و دلهره آور خواهد بود.
اینجاست که میزانسن، یعنی نوع نشستن و اکت یحیی بر دکوپاژ اسرائیل غلبه میکند و بازخوانی تاریخ را نشانه میرود، یحیی نبی (ع) هم وقتی به دست بنی اسرائیل به شهادت رسید خونش تا مدتها جوشید، این جوشش استعاره میتواند باشد، ثار یحیی سنوار هم در حال جوشیدن در جبهه مقاومت است، نشانه این حرکت اگزجره در اولین واکنشهای هنری ظهور کرد. نقاشیها و تصویرسازیهایی تولید شد.
ماجرا به این ختم نمیشود، هنر محل چالش آدمی است وقتی ابزار او باشد، ولی زمانی که مفهوم انسان شود، همانطور که معنایش صنعتش را به چالش میکشد، رنگها را هم به رقص در میآورد. نقاشها و تصویرسازان کار خود را آغاز میکنند. کاربری عربی که بازدید زیادی هم دارد تصویر یحیی سنوار در آخرین لحظات زندگیاش و تداوم مبارزه وی را مستحق بهترین عکس سال ۲۰۲۴ جهان میداند.
تصاویر نقاشها و تصویرسازان به سبک اکسپرسیونیستی است و مرحله دوم جریان غلبه تصویر شهید بر تلاش اسرائیل آغاز شدهاست. ویژگی اصلی این تصاویر میتوان به استفاده از رنگهای پررنگ، اغراق و همان اگزجره بودن در توصیف واقعیت اجسام و افراد اشاره کرد. همه سوژهها چنین قابلیتی ندارند اما باز هم میزانسن یا نوع نشستن شهید دست هنرمندان و روایان را برای چنین روایتی باز میگذارد.
ذات اکسپرسیونیسم برای تحریف است اما اینجا کارکرد خود را دگرگون نشان میدهد، مثل اینکه خارج از کادرهای همیشگی باشد و نقاش را بر آن میدارد که رنگ را طوری بکشد تا حق مطلب ادا شود به معنای دیگر گفته شده: اما واقعیت این است که بازی اکسپرسیونیستی تعمداً اغراق شده و موکد بوده تا با سبک کلی میزانسن سازگار باشد.
از تصویر به سمت ادبیات میرویم، ادبیات با اتفاقات، زنده یا تولید میشود یحیی السنوار هر دو کارکرد را داشت هم سرآغاز تولیدات ادبی جدید شد که ادامه هم خواهد داشت و هم یاد بسیاری از جملات، داستانها و اشعار را دوباره زنده کرد و آنها را سر زبانها انداخت.
برای مثال این شعر از محمود درویش که در آن از جنون و حصار میگوید: «حاصِرْ حصَارَکَ لا مفرُّ سقطتْ ذراعک فالتقطها واضرب عَدُوَّک لا مفرُّ وسقطتُ قربک فالتقطنی واضرب عدوکَ بی فأنت الآن حُرُّ حُرٌّ و حُرُّ؛ محاصرهات را محاصره کن راه گریزی نیست بازویت افتاد آن را بردار و دشمنت را بزن راه گریزی نیست من در نزدیکیات افتادم مرا بردار و دشمنت را با من بزن که اکنون تو آزادی آزاد آزادی»، یا در همین شعر و فراز دیگر که شاعر میگوید: «حاصرْ حصارَک بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ؛ محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار»
ماجرا در ادبیات هم به اینجا ختم نخواهد شد حالا شاعران سوژه نابی پیدا کردهاند از پسر فلسطینی که قرار بوده ۴۲۶ سال در زندانهای رژیم صهیونیستی بپوسد ولی بعد از ۲۰ سال آزاد شده و حالا قرار است تا آخرین روز دنیا وبال صهیونیستها و قهرمان کوچههای غزه، خان یونس و تمام کرانه باختری و سرزمین فلسطین از رود تا دریا شود. جوشش خون او حالا موجب جوشش ادبیات است شاعران و نویسندگان یکی پس از دیگری در وصف او خواهند نوشت و مینویسند، سنوار قافیه و ردیف غزل و قصیدهها میشود.
یحیی سنوار به تاریخ هم فراخوان داد و حالا نقل قول بسیاری در جهان عرب و اسلامی وقتی تصویر او را میبینند این است: «چه کسی گفته تاریخ بعد از ۱۴ قرن تکرار نخواهد شد؟»، یا مدام این صحبت او را نقل میکنند که احیا کننده مفهوم واقعی جهاد است که میگوید: «والله لو لم أجد إلا الذرّ لقاتلتکم به» یعنی اگر هر چیزی پیدا کنم حتی کوچک با آن با شما یعنی اسرائیلیها خواهم جنگید. یحیی سنوار بسیاری را یاد عمر مختار معلم قرآن و فرمانده مبارزات مردمی لیبی در برابر نیروهای ایتالیایی در سال ۱۹۳۱ انداخت، هرچند قهرمان مستقلی است که ردهاش را میتوان در عناصر مختلف طبیعت هر اسطوره و قهرمان دیگری جست و جو کرد.
امروز سنوار محل بحث چگونه پرداختن به اوست! این موج فروکش خواهد کرد و تازه اهلش به سراغ او خواهند رفت، همانهایی که هنوز دغدغه پرداختن به قهرمانهای از جنس مقاومت اسلامی را دارند. یحیی نشان داد مقاومت زنده میماند و هر روز سنوارهای جدیدی متولد خواهند شد. سنوار و نوع شهادتش همه سناریوهای پیش فرض اسرائیل را که میخواستند عجز و ناتوانی جبهه علیهشان را به هم بزنند بر هم زد و دکوپاژ را با میزانسنش تغییر داد.
*سیدرضا میرجعفری