مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

تفال به حافظ سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳؛ زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم….

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می‌مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم

شرح لغت: تاب: چین و شکن

تفسیر عرفانی:‌

۱- حضرت حافظ در بیت‌های اول تا سوم می‌فرماید:

* گیسویت را به باد مده تا هلاکم نکنی و ناز و کرشمه را شروع نکن تا وجود من را خراب و محو نکنی.

* صورت خود را گلگون کن تا من را از برگ گل فارغ کنی و به تماشای گل احتیاجی نباشد و قد بر افراز و خود را نشان بده تا از تماشای سرو رها شوم.

در شهر مشهور نشو و خودت را به همه نشان نده تا سر در کوه ننهم و دیوانه نشوم. ناز شیرین نکن تا مرا مانند فرهاد از مردم جداسازی و آواره کوه و دشت کنی.

حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.

تعبیر غزل:

در آیین رفاقت مسائلی مطرح است که تو باید آن را رعایت کنی. انسان، چون عهدی با کسی بست باید به آن پایبند باشد. زندگی خود را با کار‌های بیهوده و ندانم کاری خراب نکن. قدر آنچه را که داری بدان و به خاطر داشته باش که او تو را دوست دارد و برایت احترام قائل است. پس موقعیت خود را در نزد دیگران حفظ کن.

مطالب مشابه را ببینید!