مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

معنی اکره در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اکره در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اکره در دانشنامه آزاد فارسی:

( اکره ) اکره. [ اُ رَ ] ( ع اِ ) گودال و کندگی که در آن آب جمع شود و از آن آب صاف به مشت بردارند. ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). مغاک. ج ، اُکَر. ( مهذب الاسماء ). || لغتی است در کُرَه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). کره. گوی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کره شود.


اکره. [ اَ ک َ رَ ] ( ع اِ ) اکره. ج ِ اَکّار یا اَکار. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). کشاورزان ( کانه جمع آکر فی التقدیر و واحدها اکار ). ( از صراح اللغه ): عمله و اکره ، کارگران و برزگران. ( یادداشت مؤلف ). برزگران. گویا تقدیراً جمع آکر است. ( از اقرب الموارد ) : و قد تأکله [ الخرنوب ] الاکره والفلاحون. ( تذکره ابن البیطار ). طلب مساح از اکره سوگند دادن… بر کشت ظلم است… و از جمله حیلت اکره بر مساح یکی آن است که زمین را تقلب کرده باشند… دیگر از حیلت اکره و مساح آنکه برزیگر سوگند یاد کند. ( از ترجمه تاریخ قم ص 110 ). و رجوع به اکار شود.


اکره. [ اَ رَه ْ ] ( ع ن تف ) مکروه تر. کاره تر.
– امثال :
اکره من العلقم .
اکره من خصلتی الضبع. ( یادداشت مؤلف ).


اکره. [اَ رَ ] ( اِخ ) اگره. از بلاد هند است و دارالعیش لقب آن است. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). از شهرهای بزرگ شبه قاره هند در خطه بنگاله و 125 هزارگزی جنوب شرقی دهلی واقع است و آنرا اکبرشاه از سلاطین تیموری بنا کرد و پایتخت خود قرار داد و در آغاز بنا اکبرآباد نامیده می شد بعد به اکره معروف گردید. این شهر دارای ساختمانها و بناهای زیبایی است که معروفتر از همه آرامگاه و مسجد زیبای تاج محل از بناهای شاهجهان می باشد که آرامگاه همسر او [ بانوبیگم ] و خودش در آنجا واقع است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

نوشته معنی اکره در دیکشنری فارسی چیست؟ اولین بار در انتخاب روز. پدیدار شد.

مطالب مشابه را ببینید!