معنی برنی در دیکشنری فارسی چیست؟
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق برنی در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
برنی در دانشنامه آزاد فارسی:
برنی. [ ب َ ] ( اِ ) مرطبان کوچک. ( از برهان ). مرتبان کوچک و آن ظرفی است که در آن مربا کنند. ( آنندراج ). قسمی شیشه برای نگاهداری سرکه و آبغوره و غیره ، و آن کوچکتر از قرابه است و گردنی بلندتر از قرابه دارد. شیشه شکم فراخ کوچکتر از قرابه. قسمی ظرف از شیشه برای نگاه داشتن و حفظ شراب ومربا و سرکه و ترشی های انداخته. ( یادداشت دهخدا ).
برنی. [ ب َ نی ی ] ( معرب ، اِ ) معرب برنیک فارسی ، و آن قسمی خرمای نیکو است. ( از منتهی الارب ). نوعی از بهترین انواع خرما، واحد آن برنیه. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). نوعی خرماست. ( لغت محلی بلوچستان ، نیک شهر ). || نخل برنی ؛ که بر آن خرمای برنی باشد. ( از ذیل اقرب الموارد ). || در لهجه اهل عراق ، خروسهای کوچک آنگاه که به بلوغ آیند. ج ، بَرانی . ( ازذیل اقرب الموارد از لسان ). و رجوع به برنیه شود.
برنی. [ ب َ رَ نی ی ] ( ع اِ ) خارجی. ( ناظم الاطباء ). اما در مآخذی که در دسترس بود دیده نشد.
برنی. [ ب َ رَ ] ( اِخ ) ضیاءالدین. مورخ و ادیب فارسی زبان هندوستان در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری. وی از مریدان نظام الدین محمد بداؤنی معروف به نظام الدین اولیاء، و از دوستان امیرخسرو دهلوی و امیرحسین دهلوی بود. برنی بیش از هفده سال ندیم سلطان محمدبن تغلق بود. اواخر عمر را در تنگدستی گذراند و سرانجام اندکی بعد از سال 758 هَ. ق. درگذشت و در غیاثپور نزدیک مقبره نظام الدین اولیاء مدفون شد. او راست : اخبار برمکیان ، تاریخ فیروزشاهی ، فتوحات فیروزشاهی. ( از دایره المعارف فارسی ).و رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 529 و 546 شود.
نوشته معنی برنی در دیکشنری فارسی چیست؟ اولین بار در انتخاب روز. پدیدار شد.