♬ دلبر بیا بده دستت به من ؛ که شهر بارانیست ♬
♬ در کوچه ای که جز من و تو ؛ هیچ چیز پیدا نیست ♬
♬ ما آخرین سوار خسته ی ؛ از جنگ های سخت ♬
♬ ما آخرین قطعات قطار ؛ حسرت و درد ♬
♬ ما ایستگاه آخر راه ؛ جنون و آزادی ♬
♬ ما زائران نیمه شب ؛ بیمناک آبادی ♬
♬ ما شاهدان قصه ای ؛ از دشت های کبود ♬
♬ ما ساکنان خسته ی شهر های ؛ بی صدا و سرود ♬
♬ نصف النهار مبدأ من ؛ چشمهای عاشق خیس ♬
♬ ای خواهش جدید ؛ شعر های کهن مرا بنویس ♬
♬ ای هر کجای جهان تو ؛ سرزمین مادری ام ♬
♬ اردیبهشت نگاهت ؛ و چشم های آذری ات ♬
♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬♬
♬ ای دلبرا که به پایت نشست ؛ روح و جان و تنت ♬
♬ ای دلبرا که شبیهت شده است ؛ نقشه ی وطنم ♬
♬ ای دلبرا که شکفتی چو گل ؛ به پهنه ی دشت ♬
♬ با بودنت که چه خیال ها ؛ در سرم نگذشت ♬
♬ با بودنت مرا ببر این بار ؛ تا به بهار ♬
♬ با بودنت برای شب تار من ؛ چراغ بیار ♬
♬ دستم بگیر و ببر تا ؛ دورهای دور سپید ♬
♬ با بودنت برای من از پشت شب ؛ سپیده دمید ♬