ای شهر من ای وارث دردم من خنده ام را در تو گم کردم
از روز های رفته دلگیرم از روزهای مانده دلسردم
امشب غمی در خون من جاریست این زندگی کردن خود آزاری ست
ای قلب نا آرام ِ بی طاقت کاری کن امشب زخم من کاری ست
من زخم های قلب این شهرم امشب بترسید از من و قهرم
من آروزی رفته از دستم اما به این ویرانه دل بستم
نایس موزیک / Ni3music
مرگ امده از راه چیزی نیست جان می کنم راه گریزی نیست
می گردم این قلب پر از غم را هر گوشه جز درد عزیزی نیست
در گوشمان از مرگ می گویند در گوش ما جمع به تب راضی
مثل عروسک های بی جانیم بازیگر یک خیمه شب بازی
من زخمهای قلب این شهرم امشب بترسید از من و قهرم
من آروزی رفته از دستم اما به این ویرانه دل بستم