مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

متن بهترین ترانه‌های ابی؛ اشعار و ترانه های معروف ابراهیم حامدی

ابی خواننده بزرگ ایرانی با شعرهای خاص خود در موزیک‌هایش تا به کنون توانسته جزو 5 خواننده برتر ایران باشد. این هنرمند بزرگ در اجرای این ترانه‌ها نیز بهترین بوده و همین موضوع باعث شده تا موزیک‌هایش بسیار خاطره‌انگیز باشد. از همین رو در این بخش از سایت ادبی متن‌ها بهترین اشعار از ترانه‌های ابراهیم حامدی را برای شما دوستان قرار خواهیم داد.

شعر آهنگ پیچک از ابی

حالا دیگه تو رو داشتن خیاله

دل اسیر آرزوهای محاله

غبار پشت شیشه میگه رفتی

ولی هنوز دلم باور نداره

حالا راه تو دوره

دل من چه صبوره

کاشکی بودی و می دیدی

زندگیم چه سوت و کوره

حالا راه تو دوره

دل من چه صبوره

کاشکی بودی و می دیدی

زندگیم چه سوت و کوره

آسمون از غم دوریت

حالا روز و شب می باره

دیگه تو ذهن خیا بون

منو تنها جا می ذاره

خاطره مثل یه پیچک

می پیچه رو تن خستم

دیگه حرفی که ندارم

دل به خلوت تو بستم

دل به خلوت تو بستم

حالا دیگه تو رو داشتن خیاله

دل اسیر آرزوهای محاله

غبار پشت شیشه میگه رفتی

ولی هنوز دلم باور نداره

حالا راه تو دوره

دل من چه صبوره

کاشکی بودی و می دیدی

زندگیم چه سوت و کوره

حالا راه تو دوره

دل من چه صبوره

کاشکی بودی و می دیدی

زندگیم چه سوت و کوره

آسمون از غم دوریت

حالا روز و شب می باره

دیگه تو ذهن خیا بون

منو تنها جا می ذاره

خاطره مثل یه پیچک

می پیچه رو تن خستم

دیگه حرفی که ندارم

دل به خلوت تو بستم

دل به خلوت تو بستم

دل به خلوت تو بستم

دل به خلوت تو بستم.

مطلب مشابه: بهترین ترانه‌های شادمهر عقیلی؛ متن آهنگ های معروف Shadmehr

شعر قصه عشق از ابی

شب به اون چشمات خواب نرسه

به تو می‌خوام مهتاب نرسه

بریم اونجا، اونجا که دیگه

به تو دست آفتاب نرسه

عاشقت بودن عشق منه

اینو قلبم فریاد می‌زنه

گریه‌ی مستی داره صدام

این صدای عاشق شدنه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه

یه شب مستی باز سر رامه

یه نفس بیشتر فاصلمون نیست

چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من

تو که آوازی رو لب من

اومدی موندی شکل دعا

توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه

به تو می‌خوام مهتاب نرسه

بریم اونجا، اونجا که دیگه

به تو دست آفتاب نرسه

شب به اون چشمات خواب نرسه

به تو می‌خوام مهتاب نرسه

بریم اونجا، اونجا که دیگه

به تو دست آفتاب نرسه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه

یه شب مستی باز سر رامه

یه نفس بیشتر فاصلمون نیست

چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من

تو که آوازی رو لب من

اومدی موندی شکل دعا

توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه

به تو می‌خوام مهتاب نرسه

بریم اونجا، اونجا که دیگه

به تو دست آفتاب نرسه

شب به اون چشمات خواب نرسه

به تو می‌خوام مهتاب نرسه

بریم اونجا، اونجا که دیگه

به تو دست آفتاب نرسه

ترانه زیبا ابی نگرانت میشم

دستشو میگیری، نگرانت میشم

دور میشی، میری، نگرانت میشم

دستتو میگیره، دور میشه، میره

تو رو از دست دادن تلخه! نفس گیره

دستام یخ کردن، تو سرم آتیشه

وقتی از هم دورین، نگرانت میشه؟

هزار ساله که رفتی

من هنوز پشت شیشه م

موهات باد برده عطرش جامونده پیشم

حال و روزم خوب و خوش نیست

بی تو نا آرومم

به یادت که میفتم نگرانت میشم

نگرانت میشم؛ نازکی! رنجوری

توی ظاهر اما، یاغی و مغروری

چشمات میخندن، توی قاب چوبی

نگرانت هستم؛ رو به راهی؟ خوبی؟

هزار ساله که رفتی

من هنوز پشت شیشه م

موهات باد برده،عطرش جا مونده پیشم

حال و روزم خوب و خوش نیست

بی تو نا آرومم

به یادت که میفتم،نگرانت میشم

بگو این بار، به دلش پابندی؟

توی عکس تازه تو بازم میخندی؟

اونکه پیشش هستی، عشقم حالیشه؟

اگه باز عاشق شی نگرانت میشه؟

شعر زیبا از ترانه عادت

توی راه عاشقی فرصت تردیدی نیست

میدونی تو قلب من نقطه ی تزویری نیست

گریه ی شبونه رو جز تو که تسکینی نیست

مثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست

تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی

تو چه بیهوده ز من رنجیدی

به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی

غم عالم به دلم کوبوندی

به تو نفرین دل عاشق دل زار

تو منو غرق خجالت کردی

منه آزاده ی مغرور و ببین

تو چطور بنده ی عادت کردی

به تو نفرین دل عاشق دل زار

تو منو غرق خجالت کردی

منه آزاده ی مغرور و ببین

تو چطور بنده ی عادت کردی

تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی

تو چه بیهوده ز من رنجیدی

به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی

غم عالم به دلم کوبوندی

توی راه عاشقی فرصت تردیدی نیست

میدونی تو قلب من نقطه ی تزویری نیست

گریه ی شبونه رو جز تو که تسکینی نیست

مثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست

تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی

تو چه بیهوده ز من رنجیدی

به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی

غم عالم به دلم کوبوندی

به تو نفرین دل عاشق دل زار

تو منو غرق خجالت کردی

منه آزاده ی مغرور و ببین

تو چطور بنده ی عادت کردی

به تو نفرین دل عاشق دل زار

تو منو غرق خجالت کردی

منه آزاده ی مغرور و ببین

تو چطور بنده ی عادت کردی

تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی

تو چه بیهوده ز من رنجیدی

به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی

غم عالم به دلم کوبوندی

به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی

غم عالم به دلم کوبوندی

به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی

غم عالم به دلم کوبوندی

ترانه معروف عطر تو

همین امشب فقط

امشب فقط هم بغض من باش

همین امشب فقط مثل خود عاشق شدن باش

در آوار همه آینه ها تکرار من باش

همین امشب کلید قفل این زندون تن باش

رو گلدون رفاقت

بریز عطر سخاوت

بپاش رنگ طراوت

ای جان جانان، ای درد و درمان

ای سخت و آسان، آغاز و پایان

ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو

ببار و قطره قطره نم نمک آزاده تر شو

تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره

اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو

رو گلدون رفاقت

بریز عطر سخاوت

بپاش رنگ طراوت

ای جان جانان، ای درد و درمان

ای سخت و آسان، آغاز و پایان

امشب ببین که دست من عطر تو رو کم میاره

امشب همین ترانه هم نفس نفس دوست داره

صدا صدا صدای من به وسعت یکی شدن

بیا بیا شکن شکن بیا به جنگ تن به تن

بیا به جنگ تن به تن

ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو

ببار و قطره قطره نم نمک آزاده تر شو

تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره

اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو

رو گلدون رفاقت

بریز عطر سخاوت

بپاش رنگ طراوت

ای جان جانان، ای درد و درمان

ای سخت و آسان، آغاز و پایان

شعر آهنگ پوست شیر از ابی

قلب تو قلب پرنده

پوستت اما پوست شیر

زندون تنو رها کن

ای پرنده پر بگیر

اون ور جنگل تن سبز

پشت دشت سر به دامن

اون ور روزای تاریک

پشت نیم شبای روشن

برای باور بودن

جایی شاید باشه شاید

برای لمس تن عشق

کسی باید باشه باید

که سر خستگیاتو

به روی سینه بگیره

برای دلواپسی هات

واسه سادگیت بمیره

قلب تو قلب پرنده

پوستت اما پوست شیر

زندون تنو رها کن

ای پرنده پر بگیر

حرف تنهایی قدیمی

اما تلخ و سینه سوزه

اولین و آخرین حرف

حرف هر روز و هنوزه

تنهایی شاید یه راهه

راهیه تا بی نهایت

قصه ی همیشه تکرار

هجرت و هجرت و هجرت

اما تو این راه که همراه

جز هجوم خار و خس نیست

کسی شاید باشه شاید

کسی که دستاش قفس نیست

قلب تو قلب پرنده

پوستت اما پوست شیر

زندون تن و رها کن

ای پرنده پر بگیر

شعر معروف از آهنگ گریز از ابی

به تو از تو می نویسم

به تو ای همیشه در یاد

ای همیشه از تو زنده

لحظه های رفته بر باد

وقتی که بن بست غربت

سایه سار قفسم بود

زیر رگبار مصیبت

بی کسی تنها کسم بود

وقتی از آزار پاییز

برگ و باغم گریه می کرد

قاصد چشم تو آمد

مژده ی روییدن آورد

به تو نامه می نویسم

ای عزیز رفته از دست

ای که خوشبختی پس از تو

گم شد و به قصه پیوست

ای همیشگی ترین عشق

در حضور حضرت تو

ای که می سوزم سراپا

تا ابد در حسرت تو

به تو نامه می نویسم

نامه ای نوشته بر باد

که به اسمت چو رسیدم

قلمم به گریه افتاد

ای تو یارم روزگارم

گفتنی ها با تو دارم

ای تو یارم

از گذشته یادگارم

به تو نامه می نویسم

ای عزیز رفته از دست

ای که خوشبختی پس از تو

گم شد و به قصه پیوست

در گریز ناگزیرم

گریه شد معنای لبخند

ما گذشتیم و شکستیم

پشت سر پلهای پیوند

در عبور از مسلخ تن

عشق ما از ما فنا بود

باید از هم می گذشتیم

برتر از ما عشق ما بود

ای تو یارم روزگارم

گفتنی ها با تو دارم

ای تو یارم

از گذشته یادگارم

به تو نامه می نویسم

ای عزیز رفته از دست

ای که خوشبختی پس از تو

گم شد و به قصه پیوست

به تو نامه می نویسم

ای عزیز رفته از دست

ای که خوشبختی پس از تو

گم شد و به قصه پیوست

شعر آهنگ حریق سبز از ابی

بیا کنارم سرو ناز بی تاب

بیا کنارم زیر طاق مهتاب

بیا کنارم سرو ناز بی تاب

بیا کنارم زیر طاق مهتاب

عطش ببازیم به نسیم دریا

غزل برقصیم تا طلوع فردا

بیا کنارم ساقه بهاره

رو فرش برگ و پولک ستاره

خمار شعرم می شکنه پیش تو

عجب شرابی نفس تو داره

گل بهارم، در انتظارم

حریق سبزی، بیا کنارم

تن حریرت جوی عطر جاری

صدای گرمت غیرت قناری

بذار بگیرم مثل تور دریا

تو رو در آغوش ماهی فراری

بیا کنارم سرو ناز بی تاب

بیا کنارم زیر طاق مهتاب

عطش ببازیم به نسیم دریا

غزل برقصیم تا طلوع فردا

گل بهارم، در انتظارم

حریق سبزی، بیا کنارم

اگه بدونن ابر و باد و بارون

چه دلنوازه این شب مهربون

هجوم می آرن روی چرت کوچه

صدای شهرو می برن آسمون

غروب گذشت و شب رسید به نیمه

تب تو می خواد گل سرخ هیمه

بگو بخوابن همه اهل دنیا

هنوز یک نیمه مونده از شب ما

گل بهارم، در انتظارم

حریق سبزی، بیا کنارم

گل بهارم، در انتظارم

حریق سبزی، بیا کنارم، بیا کنارم

متن آهنگ خانوم گل از ابی

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل

قدم هات روی چشمام بیا به اینور پل

از این گوشه دنیا تا اون گوشه دنیا

چشام بسته برات پل خانم گل آی خانم گل

از اون روز که جدایی من رو به گریه انداخت

برات بارون چشمام پل رنگین کمون ساخت

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل

قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل

به یادت که می افتم می لرزه دل و دستم

هزار داد میزنم داد هنوز عاشقت هستم

یه روز تو باغ پائیز تو رو تکی دیدم

زدی ریشه تو قلبم تو رو به جون خریدم

من از خرابه دل برات گلخونه ساختم

بهارو با تو دیدم به بوی تو شناختم

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل

قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل

بهار وقتی بهاره که بوی تو داره

وگر نه مثل هرسال خزون انتظاره

دلم امیدواره اگر چه گله داره

که برگردی دوباره روزا رو می شماره

میدونم که تو امروز پشیمونتری از من

بیا که دیره فردا واسه به هم رسیدن

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل

قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل

از این گوشه دنیا تا اون گوشه دنیا

چشام بسته برات پل خانم گل آی خانم گل

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل

قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل

از این گوشه دنیا تا اون گوشه دنیا

چشام بسته برات پل خانم گل آی خانم گل

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل

قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل

ابی نوازش

من و حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست

شاید این آخرین باره که این احساسِ زیبا هست

من و حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم

اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو بر گردم

هنوز هم می شه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش اگرچه دیگه وقتی نیست

نبینم این دمِ رفتن تو چشمهات غصه می شینه

همه اشکهات رو می بوسم می دونم قسمتم اینه

تو از چشمهای من خوندی که از این زندگی خستم

کنارت اونقدر آرومم ، آرومم که از مرگ هم نمی ترسم

تنم سرده ولی انگار تو دست های تو آتیشه

خودت پلکهام رو می بندی و این قصه تموم می شه

هنوز هم میشه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش اگرچه دیگه وقتی نیست

نبینم این دم رفتن تو چشمهات غصه می شینه

همه اشکهات رو می بوسم می دونم قسمتم اینه

ابی نازی ناز کن

نازی ناز کن که نازت یه سرو نازه نازی ناز کن که دلم پُر از نیازه

شبِ آتیش بازیه چشم های تو یادم نمی ره هر غم پنهونِ تو یه دنیا رازه

نازی جون باغ ات آباد شه خورشیدت گرم کبک های مست غرورت سینه شون نرم

نقش تو نقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون من نسیمه پاییزم دلم پُر از شرم

دلم پُر از شرم ، دلم پُر از شرم ، دلم پُر از شرم

من و با تنهایی هام تنها بذار دلم گرفته روزهای آفتابی رو به روم نیار دلم گرفته

نقش من نقش یه گلدون شکسته است بی گل و آب برا موندن توی ایوون بهار دلم گرفته

دلم گرفته ، دلم گرفته

نازی ناز کن که نازت یه سرو نازه نازی ناز کن که دلم پُر از نیازه

شبِ آتیش بازیه چشم های تو یادم نمی ره هر غم پنهونِ تو یه دنیا رازه

من و با تنهایی هام تنها بذار دلم گرفته روزهای آفتابی رو به روم نیار دلم گرفته

نقش من نقش یه گلدون شکسته است بی گل و آب برا موندن توی ایوون بهار دلم گرفته

دلم گرفته ، دلم گرفته ، دلم گرفته ، دلم گرفته ، دلم گرفته ، دلم گرفته

مطالب مشابه را ببینید!