مجله خبری و سرگرمی نایس موزیک‌

بیستمین سالگرد سریال محبوب Lost

۲۰ سال از انتشار اولین قسمت سریال Lost گذشت، این سریال که در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۴ به نمایش درآمد خاطرات بسیاری برای عده زیادی ساخته است. پس از این همه سال دوری از فضای این سریال، به مناسبت بیستمین سالگرد این سریال مستندی به نام Getting Lost ساخته شده است تا طرفداران سریال تجدید خاطره‌ای با سقوط پرواز اوشینیک ۸۱۵ و اتفاقات پس از آن بکنند.

این مستند که در حال حاضر صرفا در جشنواره‌ها به نمایش در می‌آید و پایش به سرویس‌های استریم ویدیو باز نشده است، ما را به جزیره بر می‌گرداند. همچنین در این مستند، شاهد پشت صحنه جذاب و برخی از اشتباهات سازندگان سریال نیز هستیم. البته که در بخش اشتباهات اشاره‌ای به پایان سریال نشده است که این موضوع واقعا برای من موضوعی عجیب بود.

آغازگر عصر جدید

پخش این سریال دقیقا سه سال پس از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر آغاز شد. این عملیات تروریستی تمام جهان را به شوکی عمیق فرو برده بود و مردم در حال تلاش برای بهبود بودند. این سریال هم با محوریت داستانی درباره سقوط هواپیما سعی داشت تا فرآیند بهبودی را تسریع کند.

به وضوح در این سریال شاهد اشاره‌هایی مکرر به عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر و وقایع بعد از آن بودیم. به عنوان مثال بازماندگان از دیگران می‌ترسیدند و همکاری با متحدان خودشان نیز برایشان دشوار بود. یا شعار “با هم زندگی کنیم، تنها بمیریم” بازتابی از شعار “متحد بایستیم” پس از ۱۱ سپتامبر بود.

سریال لاست استانداردهای سریال‌های تلویزیونی را جابه‌جا کرد و عملا آغازگر عصر جدیدی از سریال‌ها بود. ساختار سریال و نحوه تعامل آن با جامعه مخاطبان نیز چیزی بود که پیش از سریال لاست در هیچ سریال شاهد آن نبودیم. تا جایی که هنوز هم بودجه زیاد سریال، پایان‌های باز، معماها و افشاگری‌ها همچنان موضوع بحث پادکست‌ها و مکالمات روزمره هستند.

پیش از ظهور شبکه‌های اجتماعی‌ای مانند ردیت و امثالهم، فندوم‌ها بسیار بسیار محدود بودند. اما سریال لاست در به وجود آوردن یک فندوم بسیار موفق بود و توانست در این موضوع هم جزو اولین‌ها لقب بگیرد. ایده پیگیری کوسه‌هایی با لوگوهایی که روی باله‌هایشان چاپ شده یا اینکه آیا شکل جیکوب را در کلبه در جنگل دیدیم یا نه، نمونه‌ای از همین موضوع بود که در آن زمان واقعا نوآورانه به حساب می‌آمد.

برنامه ریزی پخش سریال Lost هم بسیار جذاب بود، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ هر پاییز سریال Lost ماجراجویی جدیدی را آغاز می‌کرد و در بهار سال بعد به پایان می‌رساند. این برنامه ریزی و منظم بودن باعث می‌شد تا ایده‌های سریال در ذهن شما باقی بماند و مشتاقانه منتظر فصل دلگیر پاییز بمانید تا شاهد ادامه سریال باشید.

تجربه‌ای جاودانه

نظرهای بسیار متفاوتی در مورد پایان سریال وجود دارد. عده‌ای بسیار مخالف پایان بندی این سریال هستند و از این پایان بندی ناراحتند. اما در مقابل افراد زیادی هم وجود دارند که موافق این پایان بندی هستند و فکر می‌‌کنند که پایان بندی مناسبی برای این سریال به حساب می‌آید.

به هر حال چه موافق پایان بندی سریال باشید چه نباشید، مشاهده مجدد این سریال قطعا برای شما لذت بخش خواهد بود. خصوصا اگر در گذشته‌ای دور یا حتی زمان پخش سریال به تماشای آن پرداخته‌اید. با دانستن راه‌حل معما‌ها قطعا تبا تماشای دوباره سریال جربه‌ای جدید خواهید داشت و سریال شاید حتی بیشتر از پیش برایتان سرگرم کننده خواهد بود.

این سریال واقعا اثری جاودانه است! در سریال Lost شما مداوم با پیچش‌های داستان درگیر هستید و از سوی دیگر ریتم این سریال نیز شما را میخکوب صفحه نمایش می‌کند. صحنه‌های اکشن آن در سطح آثار سینمایی هستند و شخصیت‌ها و روابط در آن به اندازه‌ای پیچیده‌اند که واقعی به نظر برسند، و از سوی دیگر به اندازه کافی قهرمانانه یا ضدقهرمانانه هستند که در یادها باقی بمانند.

رستگاری و همبستگی

هنگام مشاهده دوباره این سریال متوجه می‌شوید که این سریال صرفا در مورد حل معماهای جزیره نیست. افراد بسیاری با وقایع سریال کاملا همزاد پنداری کرده اند و وقایع سریال با وقایع زندگی واقعی‌شان همپوشانی داشته است. به عنوان مثال یکی از طرفداران سریال روایت می‌کند که:

(در قسمت‌های ابتدایی و پایلوت سریال، شخصیت اصلی، جک، به تازگی پدرش را از دست داده است، و هم به معنای واقعی و هم به معنای استعاری پدرش در تابوت نیست. جک در جنگل به دنبال شبح پدر مرده‌اش می‌رود که او را به آب نجات‌بخش می‌رساند. با این حال، غم و اندوه تا پایان سریال همراهش می‌ماند.

مادر خودم سه هفته قبل از پایان سریال لاست بر اثر سرطان درگذشت. من آخرین قسمت را در خانه والدینم تماشا کردم، چند قدم دورتر از جایی که او فوت کرده بود. من همزمان با از دست دادن مادرم، برای از دست دادن سریال محبوبم نیز سوگواری کردم. همین موضوع باعث شد تا بتوانم بخشی از غم و اندوه عظیمم را به سریال منتقل کنم تا مجبور نباشم به اتفاقات غمگین زندگی‌ام فکر کنم.

شخصیت جک شخصی است که چند سال از من بزرگتر است، یک بزرگسال شاغل. اما او هنوز هم به تأیید والدینش اهمیت می‌دهد. من هم مانند او هنوز از خودم می‌پرسم که آیا مادرم اینجا بود به من افتخار می‌کرد یا خیر؟ سریال لاست به من یاد داد که چگونه رها کنم و رو به جلو حرکت کنم، قبل از اینکه واقعاً مجبور به انجام این کار در زندگی خودم شوم.)

تماشای دوباره سریال شما را دوباره با ناتوانی جک در ایمان داشتن و مسیر او در رسیدن به رستگاری مواجه می‌کند. بعد از پاندمی کرونا همه چیز در دنیا تغییر کرد و کمتر کسی در حال حاضر می‌داند که راه درست چیست. اما چیزی که می‌دانیم این است که باید با هم زندگی کنیم وگرنه تنها خواهیم مرد. افرادی که انتخاب می‌کنید با آنها وقت بگذرانید و از آنها مراقبت کنید، شخصیت شما را می‌سازند.

فراتر از یک سریال

سریال لاست فراتر از یک سریال است. سریال لاست رابطه‌های جدیدی میان افراد به وجود آورد و حتی طرفداران این سریال جهان را نیز تبدیل به جایی بهتر برای زندگی کردن کرده‌اند. در دورانی که بیماری سرطان جان بسیاری از عزیزان را می‌گیرد، سازمان Cancer Gets Lost با کمک طرفداران سریال لاست به وجود آمده است.

این سازمان با شعار “هدایت طرفداران به سوی خیر بزرگتر”، بیش از ۴۵۰,۰۰۰ دلار برای مقابله با بیماری نحس سرطان جمع‌آوری کرده است. آنها این کار را با فروش یادگاری‌ها، که گاهی توسط بازیگران امضا شده است و برگزاری رویدادهای مختلف انجام می‌دهند که واقعا قابل تحسین است.

سریال لاست به ما آموخت که چگونه جامعه‌ای داشته باشیم که در آن افراد به یکدیگر اهمیت بدهند و حواسشان به همدیگر باشد. در مستند Getting Lost، شورانر سریال، دیمون لیندلوف، به جمله‌ای از قسمت پایانی اشاره می‌کند و اذعان می‌کند که شاید کمی کلیشه‌ای باشد ولی بسیار تاثیر گذار است. جمله این است: (اینجا مکانی است که همه شما با هم ساخته‌اید تا بتوانید یکدیگر را پیدا کنید.)

کلام آخر

در سال‌های اخیر زندگی بسیار سخت‌تر شده است. در سال‌های گذشته شاهد وقایع مختلفی مانند بی‌ثباتی اقتصادی، سیاسی و بحران‌های مختلفی مانند کرونا بوده‌ایم. اما با این وجود ما همچنان توانسته‌ایم زنده بمانیم و زندگی کنیم. شاید زندگی واقعی هم داستانی ماندد سریال لاست دارد. کسی چه می‌داند!

مطالب مشابه را ببینید!