چشمات مثل یه تیکه الماسه واسه شب من
دستات یه آبچکیده دستماله واسه تب من
حرفهات مثه لالایی بود ، یادت عجب هوایی بود
با تو چقدر زود می گذشت، باز شده وقت رفتن
تنها یه مشت خاطره موند
چشمام ، پشت پنجره موند
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
مجبوره تا آخر عمر شعر جدایی خوندن
قلبم گرفته از خزون
تنهام کجایی مهربون
کجایی تو بهار جانم
دستام نداره همزبون
چشمام نداره سایبون
بند اومده بی تو زبانم
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حرفهات مثه لالایی بود ، یادت عجب هوایی بود
با تو چقدر زود می گذشت، باز شده وقت رفتن
عاشقونه، چه بی بهونه
باز صدام گرفته و دل نمی خونه
آرزومه، جدایی شومه
کاشکی دستات تو رو تا من بکشونه
Allliii👌💙